گیج شدن، به اشتباه افتادن
muddle up
پیشنهاد کاربران
اشتباهی گرفتن ( ب علت شباهت زیاد )
Confuse
قاطی کردن
( I always muddled up the salt and the sugar
من همیشه نمکو شکر رو قاطی میکنم ( یعنی نمیدونه کدوم نمکه کدوم شکره )
قاطی کردن
( I always muddled up the salt and the sugar
من همیشه نمکو شکر رو قاطی میکنم ( یعنی نمیدونه کدوم نمکه کدوم شکره )
کلمات دیگر: