1- رجوع شود به: 2 sign on- نام نویسی کردن، ثبت نام کردن، به خدمت ارتش درآمدن
sign up
1- رجوع شود به: 2 sign on- نام نویسی کردن، ثبت نام کردن، به خدمت ارتش درآمدن
انگلیسی به فارسی
نامنویسی کردن، ثبت نام کردن
خود را ثبت نام کردن
قرارداد بستن
ثبت نام
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to join or cause to join a particular group, class, or activity; register.
• مترادف: enroll, register
• مشابه: conscript, draft, enlist, enter, pledge, recruit
• مترادف: enroll, register
• مشابه: conscript, draft, enlist, enter, pledge, recruit
- We signed up for a dance class.
[ترجمه نرگس] ما برای کلاس رقص نام نویسی کردیم
[ترجمه ترگمان] ما برای کلاس رقص ثبت نام کردیم[ترجمه گوگل] ما برای یک کلاس رقص ثبت نام کردیم
- The teacher signed us up for physics.
[ترجمه Saeedeh] مربی مارا در کلاسهای فیزیک ثبت نام کرد
[ترجمه ترگمان] معلم ما را برای فیزیک به امضا رساند[ترجمه گوگل] معلم ما را برای فیزیک امضا کرد
• join a list; sign; recruit
مترادف و متضاد
Add a name to the list of people who are participating in something
Add one's own name to the list of people who are participating in something
Agree to purchase some good or service
جملات نمونه
1. They manage to sign up all the best performers.
[ترجمه ترگمان]آن ها موفق می شوند تمام بهترین اجرا کنندگان را امضا کنند
[ترجمه گوگل]آنها موفق به ثبت نام بهترین بازیگران شدند
[ترجمه گوگل]آنها موفق به ثبت نام بهترین بازیگران شدند
2. He has posted a sign up that says "No Fishing".
[ترجمه ترگمان]او علامتی را پست کرده است که می گوید: \"ماهیگیری ممنوع\"
[ترجمه گوگل]او یک ثبت نام کرده است که می گوید: 'بدون ماهیگیری'
[ترجمه گوگل]او یک ثبت نام کرده است که می گوید: 'بدون ماهیگیری'
3. You could sign up for a series of courses, which you could take at your own pace.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید برای یک سری چیزها ثبت نام کنید که می توانید با سرعت خودتان از آن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید برای مجموعه ای از دوره ها ثبت نام کنید، که می توانید با سرعت خودتان انجام دهید
[ترجمه گوگل]شما می توانید برای مجموعه ای از دوره ها ثبت نام کنید، که می توانید با سرعت خودتان انجام دهید
4. Did you sign up yet? The course starts in two weeks, you know.
[ترجمه لیلا.ف] هنوز. ثبت نام نکردید؟ می دانید که این دوره، طی دو هفته آبنده شروع خواهد شد.
[ترجمه ترگمان]هنوز ثبت نام نکردی؟ البته تا دو هفته دیگه شروع میشه[ترجمه گوگل]هنوز ثبت نام کرده اید؟ این دوره در دو هفته شروع می شود، می دانید
5. The company will shortly sign up its one millionth motor policy holder.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به زودی یک میلیون holder سیاست موتور خود را امضا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این کمپانی به زودی یک دارنده سلاح موتور یک میلیون دلاری خود را امضا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این کمپانی به زودی یک دارنده سلاح موتور یک میلیون دلاری خود را امضا خواهد کرد
6. It also sounds like fun to sign up for an Internet mailing list.
[ترجمه ترگمان]همچنین به نظر جالب می آید که برای یک فهرست پستی اینترنتی ثبت نام کنید
[ترجمه گوگل]همچنین به نظر می رسد سرگرم کننده برای ثبت نام برای لیست پستی اینترنتی است
[ترجمه گوگل]همچنین به نظر می رسد سرگرم کننده برای ثبت نام برای لیست پستی اینترنتی است
7. When you sign up for a savings scheme check the clauses for giving notice.
[ترجمه ترگمان]زمانی که برای یک برنامه پس انداز ثبت نام می کنید، بندها را برای اخطار چک کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که برای طرح پس انداز ثبت نام می کنید، مقررات اخطار را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که برای طرح پس انداز ثبت نام می کنید، مقررات اخطار را بررسی کنید
8. When nobody contacted him, Ozzie decided to sign up for a foreign-language qualification test.
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی با او تماس گرفت، Ozzie تصمیم گرفت تا برای تست صلاحیت زبان خارجی ثبت نام کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیچ کس با او تماس نداشت، اوزی تصمیم گرفت برای امتحان صلاحیت زبان خارجی ثبت نام کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیچ کس با او تماس نداشت، اوزی تصمیم گرفت برای امتحان صلاحیت زبان خارجی ثبت نام کند
9. Why not settle in, raise your little girl, sign up for the concert and drama series.
[ترجمه ترگمان]چرا در آن اقامت نکنید، دختر کوچک خود را بزرگ کنید، برای کنسرت و مجموعه درام ثبت نام کنید
[ترجمه گوگل]چرا سکوت نکنید، دختر کوچک خود را بالا ببرید، برای کنسرت و سریالهای تلویزیونی ثبت نام کنید
[ترجمه گوگل]چرا سکوت نکنید، دختر کوچک خود را بالا ببرید، برای کنسرت و سریالهای تلویزیونی ثبت نام کنید
10. But it has refused to sign up to the comprehensive test ban treaty.
[ترجمه ترگمان]اما از امضای معاهده منع آزمایش جامع خودداری کرده است
[ترجمه گوگل]اما از امضای معاهده ممنوعیت جامع امتناع کرده است
[ترجمه گوگل]اما از امضای معاهده ممنوعیت جامع امتناع کرده است
11. Kurt was able to sign up without first enduring the humiliation of internment.
[ترجمه ترگمان]کورت می توانست بدون تحمل حقارت و عذاب internment، ثبت نام کند
[ترجمه گوگل]کورت توانست بدون اولویت تحقیر زندانی شدن، ثبت نام کند
[ترجمه گوگل]کورت توانست بدون اولویت تحقیر زندانی شدن، ثبت نام کند
12. Recruiters were ordered to sign up more high school graduates who showed high aptitudes for science, engineering and electronics.
[ترجمه ترگمان]به استخدام کنندگان دستور داده شد تا فارغ التحصیلان دبیرستانی را امضا کنند که استعدادهای بالایی را برای علم، مهندسی و الکترونیک نشان می دادند
[ترجمه گوگل]استخدامکنندگان دستور دادند که بیشتر فارغ التحصیلان دبیرستانی ثبت نام کنند که مهارت های بالایی را برای علم، مهندسی و الکترونیک نشان داده اند
[ترجمه گوگل]استخدامکنندگان دستور دادند که بیشتر فارغ التحصیلان دبیرستانی ثبت نام کنند که مهارت های بالایی را برای علم، مهندسی و الکترونیک نشان داده اند
13. They had chosen to sign up with the UFO subculture.
[ترجمه ترگمان]آن ها انتخاب کرده بودند که با خرده فرهنگ \"بشقاب پرنده\" ثبت نام کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند با زیر کشت فرهنگی UFO ثبت نام کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند با زیر کشت فرهنگی UFO ثبت نام کنند
14. If fewer than ten students sign up, the course will be discontinued.
[ترجمه ترگمان]اگر کم تر از ده دانشجو ثبت نام کنند، این درس متوقف خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر کمتر از ده دانش آموز ثبت نام کنند، دوره قطع خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر کمتر از ده دانش آموز ثبت نام کنند، دوره قطع خواهد شد
15. All reservists had a 60-day window to sign up and there was no prohibition on those who already got their orders.
[ترجمه ترگمان]تمام نیروهای ذخیره یک پنجره ۶۰ روزه داشتند تا این کار را امضا کنند و هیچ ممنوعیتی برای کسانی که قبلا دستورها آن ها را دریافت نکرده بودند وجود نداشت
[ترجمه گوگل]تمام مخالفان برای ثبت نام مجبور به یک دوره 60 روزه بودند و هیچ ممنوعیتی برای کسانی که سفارشات خود را دریافت کرده بودند وجود نداشت
[ترجمه گوگل]تمام مخالفان برای ثبت نام مجبور به یک دوره 60 روزه بودند و هیچ ممنوعیتی برای کسانی که سفارشات خود را دریافت کرده بودند وجود نداشت
پیشنهاد کاربران
ثبت نام و یا عضو شدن
ثبت نام کردن
- ثبت نام کردن
مثال: They’ve signed me up to do voluntary work next month
- عضو شدن
مثال: Kathy signed up for the soccer team this year
- قرارداد بستن
مثال: He signed up as a steward with P&O Lines
- مشارکت کردن
مثال: I've signed up to make the sandwiches for the party
مثال: They’ve signed me up to do voluntary work next month
- عضو شدن
مثال: Kathy signed up for the soccer team this year
- قرارداد بستن
مثال: He signed up as a steward with P&O Lines
- مشارکت کردن
مثال: I've signed up to make the sandwiches for the party
یعنی عضو شدن در یک جایی یا حضور داشتن در یک جا برای مثال:
. It's a good idea to sign up for a class
ترجمه:
فکر خوبی هست که در یک کلاس ( عضو/شرکت ) کنیم.
. It's a good idea to sign up for a class
ترجمه:
فکر خوبی هست که در یک کلاس ( عضو/شرکت ) کنیم.
ثبت نام کردن، مشارکت کردن ، امضا کردن
نام نویسی - ثبت نام
Didn't sign up
ثبت نام کردن، ورود
در نوبت ایستادن
کلمات دیگر: