• set out, leave; depart, get going
hit the road
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Follow this footpath and you'll eventually hit the road.
[ترجمه ترگمان]این راه را دنبال کنید و در نهایت به جاده برخورد خواهید کرد
[ترجمه گوگل]این پای پیاده را دنبال کنید و در نهایت به جاده خواهید رسید
[ترجمه گوگل]این پای پیاده را دنبال کنید و در نهایت به جاده خواهید رسید
2. He hooked up and hit the road again.
[ترجمه ترگمان]سرش را بلند کرد و دوباره به جاده ضربه زد
[ترجمه گوگل]او قلاب کرد و دوباره به جاده رسید
[ترجمه گوگل]او قلاب کرد و دوباره به جاده رسید
3. Let's hit the road.
[ترجمه ترگمان]بزن به جاده
[ترجمه گوگل]بیایید جاده رو ببینیم
[ترجمه گوگل]بیایید جاده رو ببینیم
4. Follow the footpath and you'll eventually hit the road.
[ترجمه ترگمان]از پیاده رو حرکت کنید و در نهایت به جاده برخورد کنید
[ترجمه گوگل]مسیر پیاده رو را دنبال کنید و در نهایت به جاده خواهید رسید
[ترجمه گوگل]مسیر پیاده رو را دنبال کنید و در نهایت به جاده خواهید رسید
5. Read in studio Well it's time now to hit the road with the London Sydney car marathon.
[ترجمه ترگمان]در استودیو بخوانید حالا زمان آن رسیده که به راه ماراتن سیدنی بروید
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو خوب زمان آن است که اکنون به جاده با لندن سیدنی ماشین ماراتن ضربه بزنید
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو خوب زمان آن است که اکنون به جاده با لندن سیدنی ماشین ماراتن ضربه بزنید
6. So next time you hit the road make sure it doesn't hit back.
[ترجمه ترگمان]دفعه بعد که به جاده برخورد کردی، مطمئن شو که اون بر نمیگرده
[ترجمه گوگل]بنابراین دفعه بعد که به جاده رسیدید، اطمینان حاصل کنید که برگشت نکرد
[ترجمه گوگل]بنابراین دفعه بعد که به جاده رسیدید، اطمینان حاصل کنید که برگشت نکرد
7. Once we hit the road out of town, a sign suddenly announced the concert.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما به جاده خارج از شهر برخورد کردیم، علامتی به طور ناگهانی کنسرت را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما به جاده خارج از شهر رسیدیم، یک نشانه ناگهان کنسرت را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما به جاده خارج از شهر رسیدیم، یک نشانه ناگهان کنسرت را اعلام کرد
8. We packed up and hit the road.
[ترجمه ترگمان]همه جا جمع شدیم و به جاده ضربه زدیم
[ترجمه گوگل]ما بسته شدیم و به جاده رسیدیم
[ترجمه گوگل]ما بسته شدیم و به جاده رسیدیم
9. Time to hit the road again.
[ترجمه مرجان] وقتشه دوباره به دل جاده بزنیم
[ترجمه ترگمان]وقتشه که دوباره به جاده بریم[ترجمه گوگل]زمان به جاده دوباره ضربه بزن
10. One day we hit the road early in the morning, going uphill.
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح زود به جاده برخورد کردیم و سربالایی راه افتادیم
[ترجمه گوگل]یک روز ما صبح زود به جاده می رسیدیم و در حال حرکت به سمت بالا بودیم
[ترجمه گوگل]یک روز ما صبح زود به جاده می رسیدیم و در حال حرکت به سمت بالا بودیم
11. Did not adequately prepared, then rapidly hit the road.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی آماده نبود، سپس به سرعت به جاده برخورد کرد
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی آماده نشده بود، و سپس به سرعت در جاده ها ضربه
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی آماده نشده بود، و سپس به سرعت در جاده ها ضربه
12. It won't be long before we hit the road.
[ترجمه ترگمان]خیلی طول نخواهد کشید تا به جاده برسیم
[ترجمه گوگل]طول نخواهد کشید تا ما به جاده برسیم
[ترجمه گوگل]طول نخواهد کشید تا ما به جاده برسیم
13. Tom packed his car and hit the road for California.
[ترجمه ترگمان]توم ماشینش را بست و به جاده کالیفرنیا برخورد کرد
[ترجمه گوگل]تام ماشین خود را بسته بندی کرد و در جاده کالیفرنیا به راه افتاد
[ترجمه گوگل]تام ماشین خود را بسته بندی کرد و در جاده کالیفرنیا به راه افتاد
14. During wartime, the Barn Dance hit the road and performed at several state fairs around the Midwest.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ، رقص اصطبل به جاده برخورد کرد و در چندین نمایشگاه دولتی در سرتاسر غرب میانه اجرا شد
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، رقص انبار به جاده رسید و در چند نمایشگاه دولتی در اطراف میانه غرب اجرا شد
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، رقص انبار به جاده رسید و در چند نمایشگاه دولتی در اطراف میانه غرب اجرا شد
15. President Obama hit the road by train.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور اوباما با قطار به راه افتاد
[ترجمه گوگل]پرزیدنت اوباما با قطار به جاده رفت
[ترجمه گوگل]پرزیدنت اوباما با قطار به جاده رفت
پیشنهاد کاربران
تشریف بردن, جایی را ترک کردن
بزن به چاک
مسافرت کردن،
بزن بریم
دل به دریا زدن
دل به دریا زدن
سفر کردن، به جاده زدن
بزنیم به جاده
بزن بریم
یه آهنگ هم منصور خونده که اولش بچه میگه hit the road اسم آهنگش هم بزن بریم
یه آهنگ هم منصور خونده که اولش بچه میگه hit the road اسم آهنگش هم بزن بریم
بزن ب چاک💫😑
به جاده زدن{عامیانه}
ترک کردن جایی، شروع کردن سفر، رفتن به خونه
ره افتادن
مسیر موفقیت
جاده منتهی
جاده منتهی
کلمات دیگر: