1. Some drunken students had run amok in the college car park.
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشجویان مست، دیوانه وار در پارکینگ اتوموبیل کالج شرکت کرده بودند
[ترجمه گوگل]برخی از دانشجویان مست در پارک دانشگاه کالج بودند
2. Double-entendre lyrics run amok at this sonic strip club from hell.
[ترجمه ترگمان]اشعار دو - در این کلوپ شبانه از جهنم در حال جنون شدن
[ترجمه گوگل]اشعار دو طرفه در این نوار نوار صوتی از جهنم اجرا می شود
3. Troops were allowed to run amok in the villages.
[ترجمه ترگمان]به نیروهای نظامی اجازه داده شد که از دهکده ها خارج شوند
[ترجمه گوگل]سربازان اجازه دادند که در روستاها اجرا شود
4. But speculation about whether he had accomplices has run amok.
[ترجمه ترگمان]اما گمانه زنی درباره اینکه آیا او همدستان خود را از دست داده است یا نه
[ترجمه گوگل]اما گمانه زنی در مورد اینکه آیا او همدست ها را انجام داده است، انجام شده است
5. There is the pop psychology of the day, run amok.
[ترجمه ترگمان]روانشناسی پاپ روز، جنون آمیز است
[ترجمه گوگل]است که روانشناسی پاپ روز، اجرا یک نوع جنون دراثر مرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود وجود دارد
6. The natives had run amok without her firm guiding hand.
[ترجمه ترگمان]بومیان از دست راهنمای او دیوانه شده بودند
[ترجمه گوگل]بومیان بدون دست انداختن قوی خود، از آن استفاده می کردند
7. The sheep started to run amok and the kids too.
[ترجمه ترگمان]گوسفندها دیوانه وار شروع به دویدن کردند و بچه ها هم گریه کردند
[ترجمه گوگل]گوسفند شروع به پریدن و بچه ها کرد
8. Private risk - taking run amok has plunged the country into its worst recession in decades.
[ترجمه ترگمان]جنون آمیز است که در دهه های اخیر کشور را به بدترین بحران اقتصادی خود تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]ریسک های خصوصی در حال گذار از رکود اقتصادی کشور در دهه های گذشته به بدترین رکود اقتصادی رسیده است
9. The humour of the gods had run amok.
[ترجمه ترگمان]شوخ طبعی خدایان دیوانه شده بود
[ترجمه گوگل]طنز خدایان به حال خود رها شده بود
10. Our plans have run amok.
[ترجمه ترگمان] نقشه مون داره دیوونه بازی در میاره
[ترجمه گوگل]برنامه های ما اجرا می شود
11. Perhaps they had been staved in by a bath chair which had run amok!
[ترجمه ترگمان]شاید به وسیله یک صندلی حمام که دیوانه شده بود نابود شده بودند!
[ترجمه گوگل]شاید آنها توسط یک صندلی حمام که از خواب بیدار شده بودند، رفته بودند!
12. They worry that agents sound a bit too much like computer viruses, which instead of running errands may run amok.
[ترجمه ترگمان]آن ها نگرانند که عوامل کمی شبیه ویروس های کامپیوتری به نظر برسند، که به جای اجرای دستورها، ممکن است دیوانه وار اجرا کنند
[ترجمه گوگل]آنها نگرانی دارند که عوامل خیلی شبیه به ویروس های کامپیوتری هستند که به جای اجرای دستورات ممنوع است
13. Mr Cheney's new memoir, despite its breezy self-justification, does little to dispel that notion, showing exactly how a vice-president can run amok.
[ترجمه ترگمان]خاطرات جدید آقای دیک چنی، با وجود خود -، کمی برای برطرف کردن این مفهوم نیست، و نشان می دهد که چگونه یک معاون می تواند دیوانه شود
[ترجمه گوگل]خاطرات جدید آقای چنی، با وجود اینکه خود توجیه پذیری بی نظیر است، این اندیشه را نادیده می گیرد، و دقیقا نشان می دهد که چگونه یک معاون رئیس جمهور می تواند کار کند
14. Unwrecking the Economy: We've had three decades of corporatism and cronyism run amok.
[ترجمه ترگمان]Unwrecking اقتصاد: ما سه دهه تجربه داشتیم و cronyism دیوانه وار اجرا کردند
[ترجمه گوگل]نابود کردن اقتصاد ما سه دهه از سهامدارانی داریم که در حال رشد هستند