(خودمانی) نادان، کم خرد، سبکسر، خل، شیدا، شیدا the girl was feeling dippy about the boy next door دختر دیوانهی پسر همسایه بود
dippy
(خودمانی) نادان، کم خرد، سبکسر، خل، شیدا، شیدا the girl was feeling dippy about the boy next door دختر دیوانهی پسر همسایه بود
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) نادان، کمخرد، سبکسر، خل، شیدا
دایپای
انگلیسی به انگلیسی
• "crazy about", obsessed, somewhat crazy
جملات نمونه
1. the girl was feeling dippy about the boy next door
دختر دیوانه ی پسر همسایه بود.
2. She was a plain, dippy girl who always looked like she'd have trouble getting past the £200 question on Millionaire.
[ترجمه ترگمان]او دختری ساده و dippy بود که همیشه به نظر می رسید برای گذشتن از ۲۰۰ سوال در مورد میلیونر دچار مشکل شده است
[ترجمه گوگل]او یک دختر ساده و دلفریب بود که همیشه به نظر می رسید که او می بایست مشکل 200 میلیون پوندی را در مورد میلیونر داشته باشد
[ترجمه گوگل]او یک دختر ساده و دلفریب بود که همیشه به نظر می رسید که او می بایست مشکل 200 میلیون پوندی را در مورد میلیونر داشته باشد
3. Although some of the questions are dippy, the volume is an inimitable record of poetic opinions and conversational habits.
[ترجمه ترگمان]با اینکه برخی از این سوالات dippy هستند، اما این کتاب یک سابقه بی نظیر از عقاید شاعرانه و عادات محاوره ای است
[ترجمه گوگل]اگر چه بعضی از سوالات دایپی هستند، حجم یک رکورد بی نظیر از نظرات شاعرانه و عادات مکالمه است
[ترجمه گوگل]اگر چه بعضی از سوالات دایپی هستند، حجم یک رکورد بی نظیر از نظرات شاعرانه و عادات مکالمه است
4. I've always been dippy about Charity from a child.
[ترجمه ترگمان]من همیشه در مورد خیریه یه بچه پرت و پلا می گفتم
[ترجمه گوگل]من همیشه در مورد خیریه از یک کودک متولد شده ام
[ترجمه گوگل]من همیشه در مورد خیریه از یک کودک متولد شده ام
5. I hear you're dippy over a dame at the New Congress Club.
[ترجمه ترگمان]شنیده ام که در باشگاه جدید کنگره در حال بازدید از یک خانم هستید
[ترجمه گوگل]من می شنوم که شما در باشگاه کنگره جدید بیش از یک نامزد دریافت می کنید
[ترجمه گوگل]من می شنوم که شما در باشگاه کنگره جدید بیش از یک نامزد دریافت می کنید
6. Ben: Carol's dressing her in some dippy outfit.
[ترجمه ترگمان]کارول \"داره لباس dippy تنش میکنه\"
[ترجمه گوگل]بن: کارول او را در برخی از لباس های Dippy لباس پوشیدن
[ترجمه گوگل]بن: کارول او را در برخی از لباس های Dippy لباس پوشیدن
7. He has a dippy notion that the moon is inhabited.
[ترجمه ترگمان]او یک ایده dippy دارد که ماه در آن ساکن است
[ترجمه گوگل]او یک مفهوم غریزی دارد که ماه ساکن است
[ترجمه گوگل]او یک مفهوم غریزی دارد که ماه ساکن است
8. Elsewhere the album is nicely poised between dippy and melancholic moods, and is quite a triumph of indie-pop!
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، آلبوم به خوبی بین dippy و moods سودا زده قرار گرفته است، و کاملا نشانه پیروزی ایندی پاپ است
[ترجمه گوگل]در جای دیگری این آلبوم به خوبی بین حالت های نازک و ملانخولی مطرح شده است و کاملا پیروز Indie Pop است!
[ترجمه گوگل]در جای دیگری این آلبوم به خوبی بین حالت های نازک و ملانخولی مطرح شده است و کاملا پیروز Indie Pop است!
9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
10. This covers both his penchant for fusion, and his dippy mystic positivism and cosmology of love.
[ترجمه ترگمان]این، هم میل او به ترکیب، و هم positivism عرفانی his و کیهان شناسی عشق را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]این پوشش هر دو میل خود را برای همجوشی، و پوزیتیویسم عرفانی و کیهان شناسی عشق او را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]این پوشش هر دو میل خود را برای همجوشی، و پوزیتیویسم عرفانی و کیهان شناسی عشق او را پوشش می دهد
11. That makes sense because a domestic chicken with a dippy spatial memory would survive but a forgetful wild bird would go hungry.
[ترجمه ترگمان]این با عقل جور در می اید چون یک مرغ خانگی با یک خاطره مانند ادراک سه بعدی زنده می ماند، اما یک پرنده وحشی، گرسنه خواهد بود
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که یک مرغ داخلی با حافظه فضایی مبهم زنده می ماند اما یک پرنده فراموش کننده وحشی گرسنه می شود
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که یک مرغ داخلی با حافظه فضایی مبهم زنده می ماند اما یک پرنده فراموش کننده وحشی گرسنه می شود
12. But to ban them and berate them seems doubly dippy.
[ترجمه ترگمان]اما برای ممنوع کردن آن ها و سرزنش کردن آن ها به نظر دو برابر می رسد
[ترجمه گوگل]اما ممنوعیت آنها و برانگیختن آنها به نظر میرسد دوبرابر شده است
[ترجمه گوگل]اما ممنوعیت آنها و برانگیختن آنها به نظر میرسد دوبرابر شده است
The girl was feeling dippy about the boy next door.
دختر دیوانهی پسر همسایه بود.
پیشنهاد کاربران
ریختن رو هم , عاشق شدن
کلمات دیگر: