• rebound off, bounce against and spring back, ricochet off
bounce off
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
کمانه کردن
بازتاب کردن
منعکس کردن
rebound off، منعکس کردن، بازتاب کردن
پژواک، بازتابش، بازتاب، کمانش، کمانه کردن
نادیده گرفتن، در رابطه با امواج نیز صادق است
نظر کسی را در مورد موضوعی پرسیدن
برخورد جسمی به سطحی و تغییر جهت دادن آن، تست کردن ایده های مختلف ( تضارب آراء )
The ball bounced off Dalton's hands and back in to Mitch's face!
درکل معنی برگشتن بازتاب یا کمونه کردن میده
درکل معنی برگشتن بازتاب یا کمونه کردن میده
bouncing off
برخوردن به ، برخورد کردن به
برخوردن به ، برخورد کردن به
کلمات دیگر: