مسخره کردن، دست انداختن، آبروی (خود را) ریختن، (خود را) مضحکه کردن، (خود را) مورد تمسخر قرار دادن
make a fool of
مسخره کردن، دست انداختن، آبروی (خود را) ریختن، (خود را) مضحکه کردن، (خود را) مورد تمسخر قرار دادن
انگلیسی به انگلیسی
• make fun of, mock, laugh at
پیشنهاد کاربران
احمقانه رفتار کردن
کلمات دیگر: