کلمه جو
صفحه اصلی

commandment


معنی : حکم، فرمان، دستور خدا
معانی دیگر : (امور مذهبی و اخلاقی) فرمان ( به ویژه هر یک از ده فرمانی که به حضرت موسی نازل شد)

انگلیسی به فارسی

فرمان، حکم، دستور خدا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an order or directive.

(2) تعریف: in the Jewish or Christian Bible, one of the Ten Commandments or laws given to Moses by God.

• any one of the ten commandments (biblical); command
the ten commandments are the rules of behaviour which, according to the old testament of the bible, people should obey.

مترادف و متضاد

حکم (اسم)
brief, attachment, dictum, statement, edict, canon, precept, sentence, rule, decree, verdict, mandate, commission, pardon, fiat, arbiter, ruling, warrant, ordonnance, statute, commandment, finding, doom, writ, ordinance, rescript

فرمان (اسم)
order, bill, word, edict, precept, instruction, command, decree, mandate, commission, errand, institute, sanction, ordonnance, charter, steering wheel, commandment, ordinance, handlebar, rescript

دستور خدا (اسم)
commandment

جملات نمونه

1. if you err and disobey the lord's commandment . . .
اگر منحرف شوی و امر خداوند را اطاعت نکنی . . .

2. Which commandment did he consider to be the greatest?
[ترجمه ترگمان]او به کدام یک از آن ها فکر می کرد؟
[ترجمه گوگل]کدام فرمان او بزرگترین بود؟

3. But the tenth commandment is different from all the rest.
[ترجمه ترگمان]اما این فرمان دهم متفاوت از بقیه است
[ترجمه گوگل]اما فرمان دهم از همه چیز متفاوت است

4. The fourth commandment is very explicit that six days of every week are for work and one for rest.
[ترجمه ترگمان]این فرمان چهارم بسیار صریح است که شش روز از هر هفته برای کار و دیگری برای استراحت است
[ترجمه گوگل]فرمان چهارم بسیار واضح است که شش روز از هر هفته برای کار و یکی برای استراحت است

5. A New commandment I give unto you, you are to love your neighbour as yourself.
[ترجمه ترگمان]یک فرمان جدید که من به شما می گویم، شما دوست دارید که همسایه خود را نیز دوست داشته باشید
[ترجمه گوگل]فرمان جدیدی که به شما میدهم، دوست دارید همسایه خود را به عنوان خودتان

6. The eleventh commandment: Thou shalt not lean on thy left elbow, or else.
[ترجمه ترگمان]فرمان یازدهم: تو نباید به آرنج چپ خود تکیه کنی والا!
[ترجمه گوگل]فرمان یازدهم بر روی آرنج چپ تان نخواهید گذاشت و یا دیگر

7. In the light of the fifth commandment should you be modifying your response in some way?
[ترجمه ترگمان]در پرتو این فرمان پنجم باید پاسخ خود را به طریقی تغییر دهید؟
[ترجمه گوگل]با توجه به فرمان پنجم، باید پاسخ خود را به طریقی تغییر دهید؟

8. On what one commandment or value should I build my goals?
[ترجمه ترگمان]در چه چیزی این فرمان و یا ارزش باید برای من هدف های خود را بنا کنم؟
[ترجمه گوگل]در مورد آنچه یک فرمان یا ارزش باید اهدافم را بسازیم؟

9. Now the end of the commandment is charity, from a pure heart, and a good conscience, and an unfeigned faith.
[ترجمه ترگمان]اینک پایان فرمان از یک قلب پاک و یک وجدان پاک و یک ایمان معصومانه است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر پایان فرمان، خیریه است، از یک قلب خالص، یک وجدان خوب و یک ایمان بی قید

10. The First Commandment was when Eve told Adam to eat the apple.
[ترجمه ترگمان]اولین فرمان زمانی بود که حوا به آدم گفت سیب بخورد
[ترجمه گوگل]فرمان اول زمانی بود که حوا به آدم گفت که سیب را بخورد

11. The researches on A Dream of Red Mansions in Qing Dynasty had two topics:the literary tradition of "commandment and persuasion"that was prevalent from Yuan Dynasty and the personalism of Confucianism.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات بر روی یک رویای از عمارت سرخ در دودمان چینگ دو موضوع داشت: سنت ادبی \"فرمان و تشویق\" که از دودمان یوآن و the of رایج بود
[ترجمه گوگل]تحقیقات روی رویای املاک سرخ در سلسله چینگ دارای دو موضوع است: سنت ادبی 'فرمان و اعتقاد' که از سلسله یوان و شخصی سازی کنفسیوس گرایی شایع بود

12. And now this commandment is for you, O priests.
[ترجمه ترگمان]و اکنون این فرمان برای شماست، ای کشیشان
[ترجمه گوگل]و اکنون این فرمان برای شماست، و کاهنان

13. And in every province, whithersoever the king's commandment and his decree came, there was great mourning among the Jews, and fasting, and weeping, and wailing; and many lay in sackcloth and ashes.
[ترجمه ترگمان]و در هر استان هر جا که فرمان شاه و فرمان او صادر می شد، در میان یهودیان، روزه و روزه و گریه و زاری بود؛ و بسیاری از آن ها گونی و خاکستر داشتند
[ترجمه گوگل]و در هر ولایت، هر کس فرمان پادشاه و فرمان او آمد، شکار بزرگی در میان یهودیان و روزه و گریه و گریه کردن بود؛ و بسیاری از غلاف و خاکستر

14. This commandment have I received of my Father.
[ترجمه ترگمان]این دستور از پدرم صادر شده است
[ترجمه گوگل]این فرمان را از پدرم دریافت کرده ام

اصطلاحات

the ten commandments

ده فرمان


پیشنهاد کاربران

[مذهبی] خطبه


کلمات دیگر: