(خودمانی) آدم دون و قابل تحقیر، چلغوز
twerp
(خودمانی) آدم دون و قابل تحقیر، چلغوز
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) آدم دون و قابل تحقیر، چلغوز
twerp
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) a person regarded as ridiculous, insignificant, or contemptible.
• مشابه: scrub
• مشابه: scrub
• idiot, despicable person, insignificant person (slang)
a twerp is someone who is silly or stupid; an informal word.
a twerp is someone who is silly or stupid; an informal word.
جملات نمونه
1. Don't be such a twerp!
[ترجمه ترگمان]احمق نباش!
[ترجمه گوگل]آیا چنین twerp وجود ندارد
[ترجمه گوگل]آیا چنین twerp وجود ندارد
2. What a twerp he is!
[ترجمه ترگمان]عجب احمقی است!
[ترجمه گوگل]او چه چیزی است
[ترجمه گوگل]او چه چیزی است
3. Great entertainers are treated shabbily, while callow, shallow twerps land their own series after half a dozen gigs.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان بزرگ با خشونت رفتار می شوند، در حالی که callow، twerps کم عمق، مجموعه خود را بعد از دوازده تا از دو قایق نجات می دهند
[ترجمه گوگل]هنرمندان برجسته به طرز شگفت انگیزی رفتار می کنند، در حالی که شمشیر، باریک های کم عمق سریال های خود را پس از نیمی از جشنواره ها می گذرانند
[ترجمه گوگل]هنرمندان برجسته به طرز شگفت انگیزی رفتار می کنند، در حالی که شمشیر، باریک های کم عمق سریال های خود را پس از نیمی از جشنواره ها می گذرانند
4. You silly twerp! Scarf can't keep your whole body warm!
[ترجمه ترگمان]! تو احمقی! !! !! !! !! !! ! Scarf نمی تواند تمام بدن شما را گرم نگه دارد!
[ترجمه گوگل]شما احمقانه twerp! روسری نمیتواند تمام بدن شما را گرم کند!
[ترجمه گوگل]شما احمقانه twerp! روسری نمیتواند تمام بدن شما را گرم کند!
5. That malfunctioning little twerp. This is all his fault!
[ترجمه ترگمان] اون کوچولوی شرور حرف میزنه همه اش تقصیر اوست!
[ترجمه گوگل]این بدبختی کوچک است این همه تقصیر اوست!
[ترجمه گوگل]این بدبختی کوچک است این همه تقصیر اوست!
6. This little twerp 's the one who messed up your beautiful face?
[ترجمه ترگمان]این ناقلا کوچولو قیافه زیبای تو رو خراب کرد؟
[ترجمه گوگل]این مرد کوچک که چهره زیبای خود را از بین برده است؟
[ترجمه گوگل]این مرد کوچک که چهره زیبای خود را از بین برده است؟
7. A twerp would spit in his lunch or touch his food because he has a germ phobia.
[ترجمه ترگمان]A در غذایش تف می کند یا غذای خود را لمس می کند چون ترس از میکروب دارد
[ترجمه گوگل]Twerp در ناهار خود دچار افسردگی می شود یا غذا را لمس می کند زیرا او دارای فوبیای گیاهی است
[ترجمه گوگل]Twerp در ناهار خود دچار افسردگی می شود یا غذا را لمس می کند زیرا او دارای فوبیای گیاهی است
8. Let's hope it helps Rita see Anthony for the twittering twerp he is.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم به ری تا کمک کنه که Anthony the he
[ترجمه گوگل]بیایید امیدوار باشیم که ریتا به آنتونی برای آنکه تویتر توییت کند، کمک کند
[ترجمه گوگل]بیایید امیدوار باشیم که ریتا به آنتونی برای آنکه تویتر توییت کند، کمک کند
9. He carries it day in and day out and the ungrateful little twerp won't even let me have one piece!
[ترجمه ترگمان]روز و روز آن را با خودش می برد و the کوچک ناقلا حتی به من اجازه نخواهد داد یک تکه از آن را داشته باشم!
[ترجمه گوگل]او روزها و روزها را حمل می کند و حتی یک تکه کوچک هم ناسازگار نیست
[ترجمه گوگل]او روزها و روزها را حمل می کند و حتی یک تکه کوچک هم ناسازگار نیست
10. Dean Vernon Wormer:Of course I'm talking about Delta, you TWERP!
[ترجمه ترگمان]دین Vernon گفت: البته که دارم در مورد دلتا صحبت می کنم!
[ترجمه گوگل]دین ونور بدتر البته من در مورد دلتا صحبت می کنم، شما TWERP!
[ترجمه گوگل]دین ونور بدتر البته من در مورد دلتا صحبت می کنم، شما TWERP!
11. Because Bronze Age British man was many things, but he wasn't some soft-handed twerp hoping to bang his head and claim the compensation.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که عصر برنز مرد انگلیسی چیز زیادی بود، اما او یک twerp چپ دست نخورده بود و امیدوار بود که سرش را بلند کند و غرامت بگیرد
[ترجمه گوگل]از آنجا که انسان بریتانیایی مرد بریتانیایی چیزهای زیادی بود، اما او چندتایی بود که امیدوار بود سرش را بچرخاند و جبران خسارت کند
[ترجمه گوگل]از آنجا که انسان بریتانیایی مرد بریتانیایی چیزهای زیادی بود، اما او چندتایی بود که امیدوار بود سرش را بچرخاند و جبران خسارت کند
12. A program manager does go to a lot of meetings, but doesn't produce much other than that written spec, which is why as a twerp fresh out of school I was still able to do the job.
[ترجمه ترگمان]مدیر برنامه به جلسات زیادی می رود، اما چیز دیگری غیر از آن ویژگی های مکتوب را تولید نمی کند، که به همین دلیل است که من هنوز قادر به انجام این کار هستم
[ترجمه گوگل]یک مدیر برنامه به جلسات زیادی میرود، اما کارهای دیگری را انجام نمیدهد، به همین دلیل است که به عنوان یک تازه کار از مدرسه، هنوز قادر به انجام این کار بودم
[ترجمه گوگل]یک مدیر برنامه به جلسات زیادی میرود، اما کارهای دیگری را انجام نمیدهد، به همین دلیل است که به عنوان یک تازه کار از مدرسه، هنوز قادر به انجام این کار بودم
پیشنهاد کاربران
احمق و خنگ
کلمات دیگر: