کلمه جو
صفحه اصلی

get through to sb

پیشنهاد کاربران

ارتباط برقرارکردن باکسی ازطریق تلفن ( تماس تلفنی برقرارکردن )

مجاب کردن کسی
حرف خود را به کسی فهماندن
تماس تلفنی برقرار کردن با کسی

مجاب کردن کسی به فهمیدن حرفتان

رفتن به دور بعدی مسابقه reach the next stage in a compitition

بکنم تو کلشون. . . .


To succeed in communicating with someone in a meaningful way

To communicate with someone
To explain oneself
To get one's message across to

چیزی رو به کسی فهماندن
فهماندن
تفهیم کردن
چیزی رو تو مخ کله یکی کردن



شیر فهم کردن کسی

کسی را متوجه منظورتان کردن

کسی را متوجه منظورتان یا حرفتان کردن

To make success contact or to make a call with someone


کلمات دیگر: