کلمه جو
صفحه اصلی

sentinel


معنی : نگهبان، دیده بان، کشیک، قراول، سربازمحافظ، نگهبانی کردن
معانی دیگر : پاسدار، گذربان، پاسداری کردن

انگلیسی به فارسی

کشیک، نگهبان


نگهبان، قراول، دیده بان، کشیک، نگهبانی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• sentry, soldier or guard who is stationed at a passageway to prevent unauthorized entries or departures
a sentinel is the same as a sentry; a formal word.

مترادف و متضاد

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

دیده بان (اسم)
scout, sentinel, feeler, look-out

کشیک (اسم)
standby, vigilance, watch, sentinel, picket, sentry

قراول (اسم)
warden, sentinel, sentry

سرباز محافظ (اسم)
sentinel

نگهبانی کردن (فعل)
guard, chaperon, chaperone, sentinel

sentry


Synonyms: guard, keeper, lookout, picket, protector, watchman/woman, watchperson


جملات نمونه

1. a sentinel dog
سگ نگهبان

2. the officer took the sentinel napping
افسر مچ نگهبانی را که چرت می زد گرفت.

3. A policeman stood sentinel at the entrance.
[ترجمه ترگمان]یک مامور پلیس در ورودی ایستاده بود
[ترجمه گوگل]یک مامور پلیس در ورودی ایستاده بود

4. The sentinel was stationed on a hill.
[ترجمه ترگمان]نگهبان در یک تپه موضع گرفته بود
[ترجمه گوگل]نگهبان بر روی تپه ایستاده بود

5. Mr Kench rang Sentinel, which has a partnership with Barclaycard, among other issuers, to protect cards against fraudulent use.
[ترجمه ترگمان]آقای Kench به نگهبان زنگ زد، که مشارکتی با Barclaycard، در میان صادر کنندگان دیگر، برای محافظت از کارت ها در برابر استفاده متقلبانه دارد
[ترجمه گوگل]آقای Kench Rang Sentinel، که همکاری با Barclaycard، در میان دیگر صادر کنندگان، برای محافظت از کارت ها در برابر استفاده تقلبی است

6. These specimens may provide sentinel indicators of new pathogens and emerging diseases.
[ترجمه ترگمان]این نمونه ها ممکن است شاخص های بالایی از پاتوژن های جدید و بیماری های در حال ظهور را فراهم کنند
[ترجمه گوگل]این نمونه ها ممکن است شاخص های کنترل کننده بیماری های جدید و بیماری های در حال ظهور را ارائه دهند

7. Was it some supernatural sentinel of the Scarabae?
[ترجمه ترگمان]آیا این یک نگهبان مافوق طبیعی است؟
[ترجمه گوگل]آیا این یک مامور اسرارآبی بود؟

8. Then he bodily picked up Orlando Sentinel reporter Donna Blanton and twirled her around on his hip.
[ترجمه ترگمان]سپس او را برداشت و گزارشگر Orlando را برداشت و دور کمرش حلقه کرد
[ترجمه گوگل]سپس او بدنبال خبرنگار اورلاندو سنتینل دانا بلانتون بود و او را در اطراف لگد زد

9. Anita Hardin of the Sentinel staff compiled this report.
[ترجمه ترگمان]آنیتا هاردین از پرسنل نگهبان این گزارش را تهیه کرد
[ترجمه گوگل]آنیتا هاردین از کارکنان سنتینل این گزارش را گردآوری کرد

10. Stumpy Martello towers, built to repel Napoleon, stand sentinel on the shoreline.
[ترجمه ترگمان]برج های Martello که برای مقابله با ناپلئون ساخته شده بودند، نگهبانی بر روی خط ساحلی را بر عهده داشتند
[ترجمه گوگل]برج های Martello برجسته، ساخته شده برای دفع Napoleon، ایستادن در نزدیکی خط ساحلی

11. Some techniques have been reported to identify sentinel lymph node(SLN), most of them may include utilization of an isosulfan blue dye, a radiocolloid tracer, or a combination of both.
[ترجمه ترگمان]برخی از تکنیک ها برای شناسایی غدد لنفاوی گزارش شده اند (SLN)که اغلب آن ها ممکن است شامل استفاده از یک رنگ آبی isosulfan، a radiocolloid، یا ترکیبی از هر دو باشد
[ترجمه گوگل]بعضی از تکنیک ها برای شناسایی گره لنفاوی نگهبان (SLN) گزارش شده است، بیشتر آنها ممکن است شامل استفاده از یک رنگ آیزوسولفان آبی، یک تریسی رادیوکلولید یا ترکیبی از هر دو باشد

12. Objective : To evaluate the sentinel clot sign in blunt upper abdominal trauma.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی نشانه لخته sentinel در ضربه روحی شکمی بالا
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی علامت لخته کننده در ترومای شکمی فوقانی شکم

13. Sentinel lymph node biopsy is indicated for ductal carcinoma in situ, with prophylactic mastectomy, breast cancer patients with previous reduction mammoplasty and breast implants.
[ترجمه ترگمان]biopsy غدد لنفاوی برای ductal ductal در محل، با mastectomy prophylactic (mastectomy mastectomy)، بیماران مبتلا به سرطان سینه با mammoplasty کاهش قبلی و کاشت سینه نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]بیوپسی گره لنفاوی Sentinel برای کارسینوم داکتال در محل، با ماستکتومی پیشگیرانه، بیماران مبتلا به سرطان پستان با کاهش قبلی mammoplasty و کاشت سینه مشخص می شود

14. Here, ancient baobabs ("upside-down trees") stand sentinel over mystical and outlandish landscapes.
[ترجمه ترگمان]در اینجا بائوباب های قدیمی (\"درختان رو به پایین\")بر فراز چشم اندازهای مرموز و عجیب و غریب ایستاده است
[ترجمه گوگل]در اینجا، بابابا های باستانی ('درختان رو به رو') در مقابل منظره های عرفانی و غریب قرار می گیرند

a sentinel dog

سگ نگهبان


پیشنهاد کاربران

cetinele
deyilm
en vevdiyin
insanlar
terefinden girilib
girildim deye
bilmemak!

شاخص

سگ نگهبان

به معنای نگهبان، سرباز، و نام دیگر شیطان نیز هست ، و در بعضی موارد بمعنای برادر شیطان است، یا دست راست شیطان.


کلمات دیگر: