1. the revelation of his identity
آشکارسازی هویت او
2. the revelation to the jews assembled around mount sinai
وحی الهی به یهودیانی که در اطراف کوه سینا گرد آمده بودند
3. to them the church was the only medium of god's revelation
برای آنها کلیسا یگانه رسانگر تجلی خدا بود.
4. He claimed to know these things by divine revelation.
[ترجمه ترگمان]مدعی بود که این چیزها را با الهام الاهی می داند
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که این چیزها را با وحی الهی بدانیم
5. There can be no keener revelation of a society's soul than the way in which it treats its children. Nelson Mandela
[ترجمه نرگس سنایی] هیچ چیزی مثل نحوه ی رفتار جامعه با کودکان نمیتواند از روح جامعه پرده برداری کند
[ترجمه ترگمان]برای روح جامعه بیش از شیوه ای که در آن با فرزندان خود رفتار می کند، وجود ندارد نلسون ماندلا
[ترجمه گوگل]هیچ روحیه ای از روح جامعه وجود ندارد که بتوان آن را با فرزندان خود رفتار کرد نلسون ماندلا
6. Each successive revelation of incompetence is another nail in the chairman's coffin.
[ترجمه ترگمان]هر افشاگری پی درپی of یک میخ دیگر در تابوت رئیس است
[ترجمه گوگل]هر کشف پیروی از بی کفایتی یک ناخن دیگر در تابوت رئیس است
7. His performance in the race today was a revelation to everyone.
[ترجمه ترگمان]عملکرد او در مسابقه امروز برای همه آشکار بود
[ترجمه گوگل]عملکرد وی در مسابقه امروز، وحی برای همه بود
8. Degas's work had been a revelation to her.
[ترجمه ترگمان]کار دگا برای او یک مکاشفه بود
[ترجمه گوگل]کار دگاس برای او وحی بوده است
9. His acting ability was a revelation to us all.
[ترجمه ترگمان]توانایی بازیگری او برای همه ما یک افشاگری بود
[ترجمه گوگل]توانایی عمل او، وحی برای همه ما بود
10. The revelation of his scandalous past led to his resignation.
[ترجمه ترگمان]افشای گذشته scandalous منجر به استعفای او شد
[ترجمه گوگل]کشف گذشته افسارگویی او منجر به استعفای وی شد
11. Alice Walker's novel was a real revelation to me.
[ترجمه ترگمان]داستان الیس واکر برای من یک مکاشفه واقعی بود
[ترجمه گوگل]رمان آلیس واکر یک وحی واقعی برای من بود
12. The demonstration proves something of a revelation for our teachers.
[ترجمه ترگمان]این تظاهرات چیزی از مکاشفه ای برای معلمان ما به اثبات می رساند
[ترجمه گوگل]تظاهرات چیزی برای وحی برای معلمان ما است
13. He claimed to have had a revelation from God.
[ترجمه ترگمان]مدعی بود که از خداوند الهام پذیرفته است
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که از خدا آگاهی داشته باشد
14. This book came as a complete revelation to me.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به عنوان یک کشف کامل برای من آمد
[ترجمه گوگل]این کتاب به عنوان یک وحی کامل برای من آمده است
15. These events were seen as a divine revelation.
[ترجمه ترگمان]این وقایع به منزله وحی الهی تلقی می شدند
[ترجمه گوگل]این حوادث به عنوان یک وحی الهی دیده می شود