1. The rehearsal process also irked him increasingly.
[ترجمه ترگمان]فرآیند تمرین همچنین او را به شدت ناراحت کرد
[ترجمه گوگل]فرایند تمرین نیز او را به طور فزاینده ای تحریک می کرد
2. It irks him to have to clean his house.
[ترجمه Reyhaneh] او مجبور است خانه خود را به سختی تمیز کند.
[ترجمه ترگمان]این موضوع او را ناراحت می کند که مجبور است خانه اش را تمیز کند
[ترجمه گوگل]او را مجبور به تمیز کردن خانه خود می کند
3. It irks me to see money being wasted.
[ترجمه ترگمان]این آزارم می دهد که می بینم پول هدر می رود
[ترجمه گوگل]من را به دیدن پول خراب می کند
4. It irks them that some people have more of a chance than others for their voices to be heard.
[ترجمه ترگمان]این موضوع آن ها را ناراحت می کند که برخی افراد شانس بیشتری نسبت به دیگران دارند تا صدایشان شنیده شود
[ترجمه گوگل]آنها را برانگیخته می کند که برخی از مردم شانس بیشتری نسبت به دیگران دارند تا صدای خود را شنیده باشند
5. Luna never told me what irked her that Sunday morning.
[ترجمه ترگمان]لونا هیچ وقت به من نگفت که صبح روز یکشنبه چقدر او را ناراحت می کند
[ترجمه گوگل]لونا هرگز به من نگفت که چهارشنبه یکشنبه صبح به او خیره شده است
6. The pianist was irked because the audience's coughing drowned out his playing.
[ترجمه ترگمان]نوازنده پیانو ناراحت بود، زیرا سرفه می کرد و صدای پیانو زدن او را خفه می کرد
[ترجمه گوگل]پیانیست به علت سرفه مخاطب از بازی او غرق شد
7. It irks us to wait for people who are late.
[ترجمه ترگمان]این موضوع ما را ناراحت می کند که برای کسانی که دیر کرده اند صبر کنیم
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که ما منتظر افرادی باشند که دیر شده اند
8. I must admit it irks me to see this guy get all this free publicity.
[ترجمه ترگمان]باید اعتراف کنم که این یارو منو ناراحت می کنه که این یارو همه این تبلیغات مجانی رو بگیره
[ترجمه گوگل]باید اعتراف کنم که من این را می بینم که این مرد این همه تبلیغات را دریافت کند
9. The negative reply to my complaint really irked me.
[ترجمه ترگمان]جواب منفی من به شکایت من خیلی آزار دهنده است
[ترجمه گوگل]پاسخ منفی به شکایت من واقعا باعث ناراحتی من شد
10. Claire had seemed a little irked when he left.
[ترجمه ترگمان]وقتی رفت، کلر یکم ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]کلر به نظر می رسید وقتی که او را ترک کرد کم خجالت زده بود
11. It irked him that she had thought of it first.
[ترجمه ترگمان]او از این که اول به آن فکر کرده بود حوصله اش سر رفته بود
[ترجمه گوگل]او این را تحقیر کرد که ابتدا به آن فکر کرده بود
12. The trouble irks me a lot.
[ترجمه ترگمان]دردسر خیلی اذیتم می کنه
[ترجمه گوگل]این مشکل من را خیلی زحمت می کشد
13. It irks me to stay at home all day long.
[ترجمه ترگمان]این من را آزار می دهد که تمام روز در خانه بمانم
[ترجمه گوگل]این باعث می شود من در تمام طول روز در خانه باقی بمانم
14. It irks me that the Five-Hundred-Mile-Race grandstands are basically inaccessible-a group of us are working diligently to correct that.
[ترجمه ترگمان]این موضوع مرا ناراحت می کند که the Race مایل به مایل اساسا غیرقابل دسترسی هستند - گروهی از ما با جدیت تلاش می کنند که این کار را تصحیح کنند
[ترجمه گوگل]به من می گوید که پایه های پنج صد صدور می کند که اساسا غیرقابل دسترسی هستند - گروهی از ما به شدت در حال کار برای اصلاح آن هستیم
15. He was irked, I could tell.
[ترجمه ترگمان]می توانستم بگویم که حوصله اش سر رفته بود
[ترجمه گوگل]او ناراحت شد، می توانستم بگویم