ارایش، تمیز کردن( در حیوانات) روانشناسى : تمیز کردن
grooming
ارایش، تمیز کردن( در حیوانات) روانشناسى : تمیز کردن
انگلیسی به انگلیسی
• process of making neat and attractive
جملات نمونه
1. We watched two apes grooming each other.
[ترجمه ترگمان]ما دوتا میمون را نگاه کردیم که یکدیگر را تمیز می کردند
[ترجمه گوگل]ما دو خواهر وحشی را تماشا کردیم
[ترجمه گوگل]ما دو خواهر وحشی را تماشا کردیم
2. They watched two monkeys grooming each other.
[ترجمه محمد . ب] آنها در حال نگاه کردن به دو میمون بودند که همدیگر را تمیز میکردند .
[ترجمه ترگمان]آن ها به دو میمون نگاه می کردند که همدیگر را نوازش می کردند[ترجمه گوگل]آنها دو همجوار میمون را نگاه کردند
3. Grooming is a vital part of caring for your dog.
[ترجمه محمد] تمیز کردن ، بخش مهمی از مراقبت از سگتان است .
[ترجمه ترگمان]Grooming بخش مهمی از مراقبت از سگ تان است[ترجمه گوگل]جراحی یک بخش حیاتی از مراقبت از سگ شما است
4. Polly spends hours in the stables grooming her pony.
[ترجمه ترگمان]پولی، ساعت ها در اصطبل، اسبش را مرتب می کند
[ترجمه گوگل]پولی ساعت ها در استون ها می گذراند و جادوگرش را تربیت می کند
[ترجمه گوگل]پولی ساعت ها در استون ها می گذراند و جادوگرش را تربیت می کند
5. You should always pay attention to personal grooming.
[ترجمه ترگمان]شما همیشه باید به نظافت شخصی توجه کنید
[ترجمه گوگل]شما همیشه باید به مراقبت شخصی توجه داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما همیشه باید به مراقبت شخصی توجه داشته باشید
6. Long-haired dogs need a lot of grooming.
[ترجمه ترگمان] سگ های مو بلند احتیاج به استراحت دارن
[ترجمه گوگل]سگهای طولانی مدت نیاز به مراقبت زیاد دارند
[ترجمه گوگل]سگهای طولانی مدت نیاز به مراقبت زیاد دارند
7. Using a series of elaborate grooming movements, they spread the mixture all over their bodies.
[ترجمه ترگمان]آن ها با استفاده از یک سری حرکات تمیز کردن ماهرانه، مخلوط را روی بدن خود پخش کردند
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک سری حرکات جالب توجه، آنها مخلوط را در سراسر بدن خود پخش می کنند
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک سری حرکات جالب توجه، آنها مخلوط را در سراسر بدن خود پخش می کنند
8. Now look here, if you're reading this, who's grooming the badgers for the badger parade?
[ترجمه ترگمان]حالا اینجا رو نگاه کن، اگه داری این رو میخونی، کی داره گورکن را برای رژه badger آماده می کنه؟
[ترجمه گوگل]حالا در اینجا نگاه کنید، اگر بخواهید این را بخوانید، چه کسی گرز گرز را برای رژه گورباخ ترغیب می کند؟
[ترجمه گوگل]حالا در اینجا نگاه کنید، اگر بخواهید این را بخوانید، چه کسی گرز گرز را برای رژه گورباخ ترغیب می کند؟
9. For the working owner, non-essential grooming is out.
[ترجمه ترگمان]برای مالک کار، نظافت غیر ضروری بیرون می آید
[ترجمه گوگل]برای صاحب کار، نظافت غیر ضروری خارج است
[ترجمه گوگل]برای صاحب کار، نظافت غیر ضروری خارج است
10. Particularly insidious is the unobtrusive process of grooming for partnership, as revealed in the survey.
[ترجمه ترگمان]آن طور که در این تحقیق نشان داده شد، به خصوص، موذیانه فرآیند پرورش برای شراکت است
[ترجمه گوگل]همانطور که در این نظرسنجی نشان داده شده است، به خصوص مؤثر بودن روند فرایند غافلگیر کننده مراقبت از همکاری است
[ترجمه گوگل]همانطور که در این نظرسنجی نشان داده شده است، به خصوص مؤثر بودن روند فرایند غافلگیر کننده مراقبت از همکاری است
11. Regular grooming with a special fine flea comb should alert you to the presence of these troublesome parasites.
[ترجمه ترگمان]آرایش معمولی با یک شانه مخصوص کهنه فروشان باید شما را به حضور این انگل آزار برساند
[ترجمه گوگل]مراقبت منظم با یک شامپوی مخصوص کافی شاپ باید به حضور این انگل های مضر هشدار دهد
[ترجمه گوگل]مراقبت منظم با یک شامپوی مخصوص کافی شاپ باید به حضور این انگل های مضر هشدار دهد
12. Don't jump from grooming the back of the pony to the front, i. e. making sudden movements.
[ترجمه ترگمان]از تمیز کردن پشت اسب به جلو نیا، من E و حرکات ناگهانی را انجام می داد
[ترجمه گوگل]از پرت کردن پشت تیراندازی به جلو جلو بروید، من e ایجاد حرکات ناگهانی
[ترجمه گوگل]از پرت کردن پشت تیراندازی به جلو جلو بروید، من e ایجاد حرکات ناگهانی
13. Nathan is grooming me for stardom.
[ترجمه ترگمان]ناتان برای ستاره شدن مرا تربیت می کند
[ترجمه گوگل]ناتان من را به عنوان ستاره شناخته است
[ترجمه گوگل]ناتان من را به عنوان ستاره شناخته است
14. Thus grooming partners may form a coalition during agonistic encounters.
[ترجمه ترگمان]بنابراین شرکای نظافت می توانند در طول برخوردهای agonistic ائتلافی تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]بنابراین شرکای گرایش ممکن است در طول مواجهه های آزاردهنده ائتلاف ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین شرکای گرایش ممکن است در طول مواجهه های آزاردهنده ائتلاف ایجاد کنند
15. Among the females of Seyfarth's study those of highest rank were most preferred as grooming partners.
[ترجمه ترگمان]در میان زنان مطالعه Seyfarth، آن هایی که بالاترین رتبه را دارند به عنوان شریک grooming ترجیح داده شدند
[ترجمه گوگل]در میان زنان مطالعه سیفارت، کسانی که بالاترین رتبه را داشتند بیشتر به عنوان شرکای مراقبت از ترجیح داده می شدند
[ترجمه گوگل]در میان زنان مطالعه سیفارت، کسانی که بالاترین رتبه را داشتند بیشتر به عنوان شرکای مراقبت از ترجیح داده می شدند
پیشنهاد کاربران
سر سر وضع
کم کردن و یا جمع کردن، خلاصه کردن، سازماندهی کردن
اراستگی ظاهر
تمیز کردن
خود ارایی
تمیز کردن حیوون مخصوصا اسب
در سوء استفاده از دیگران نیز به کار می رود.
فریبکاری با ظاهرسازی و جذب طرف مقابل مخصوصاً در سوء استفاده جنسی از کودکان
https://en. wikipedia. org/wiki/Child_grooming
Grooming is when someone builds a relationship, trust and emotional connection with a child or young person so they can manipulate, exploit and abuse them. Children and young people who are groomed can be sexually abused, exploited or trafficked. Anybody can be a groomer, no matter their age, gender or race.
فریبکاری با ظاهرسازی و جذب طرف مقابل مخصوصاً در سوء استفاده جنسی از کودکان
https://en. wikipedia. org/wiki/Child_grooming
Grooming is when someone builds a relationship, trust and emotional connection with a child or young person so they can manipulate, exploit and abuse them. Children and young people who are groomed can be sexually abused, exploited or trafficked. Anybody can be a groomer, no matter their age, gender or race.
رسیدگی به بر و رو
تیمار
تیمار
نظافت، تمیزی
His dad's mustache grooming routine : روتین آرایش سبیل پدرش
نظافت شخصی
آماده کردن
اراستن
فریب دادن بچه های کوچک
اراستن
فریب دادن بچه های کوچک
هرس
اغفال دیگران به ویژه کودکان در فضای سایبر ( جرائم سایبری )
grooming ( علوم و فنّاوری غذا - قهوه پژوهی )
واژه مصوب: هموارسازی 1
تعریف: توزیع یکنواخت بستر قهوه پیش از عصاره گیری
واژه مصوب: هموارسازی 1
تعریف: توزیع یکنواخت بستر قهوه پیش از عصاره گیری
کلمات دیگر: