کلمه جو
صفحه اصلی

mesmerize


معنی : فریفتن، هیپنوتیزم کردن، هیپنوتیزم شدن
معانی دیگر : مسحور کردن، شیفتن، (روانشناسی) به خواب مغناطیسی فروبردن، خسباندن (hypnotize هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

هیپنوتیزم کردن، هیپنوتیزم شدن


انگلیسی به انگلیسی

• hypnotize, induce a trance-like state; subject to mesmerism; fascinate, rivet, spellbind (also mesmerise)
if you are mesmerized by something, you are so interested in it or so attracted to it that you cannot judge it properly or think about anything else.

مترادف و متضاد

فریفتن (فعل)
fudge, cheat, hustle, wile, lure, decoy, charm, inveigle, entice, deceive, bewitch, delude, enchant, seduce, skunk, captivate, diddle, tempt, euchre, fob, jilt, mesmerize

هیپنوتیزم کردن (فعل)
mesmerize

هیپنوتیزم شدن (فعل)
mesmerize

captivate


Synonyms: catch up, control, deaden, drug, ensorcell, enthrall, entrance, fascinate, grip, hold spellbound, hypnotize, magnetize, numb, render unconscious, spellbind, stupefy


Antonyms: disenchant, turn off


جملات نمونه

1. The rabbit stopped, mesmerized by the beam of the car's headlights.
[ترجمه ترگمان]خرگوش متوقف شد و مسحور چراغ های جلوی اتومبیل شد
[ترجمه گوگل]خرگوش متوقف شد، توسط پرتو چراغهای خودرو مشغول به کار شد

2. I was completely mesmerized by the performance.
[ترجمه ترگمان]من کاملا مجذوب نمایش بودم
[ترجمه گوگل]من به طور کامل توسط عملکرد هیجان زده شد

3. They were mesmerized by her performance.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجذوب عملکرد او شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها توسط عملکرد او مسحور شدند

4. He could mesmerize an audience by the sheer force of his presence.
[ترجمه ترگمان]می توانست با نیروی محض حضورش، شنوندگان را مخاطب قرار دهد
[ترجمه گوگل]او می تواند مخاطب را با نیرویی که از حضور او محسوب می شود، مسحور کند

5. He was mesmerized by her bewitching green eyes.
[ترجمه ترگمان]او مسحور چشمان سبزش شده بود
[ترجمه گوگل]او با چشمان سبز چشمهایش غرق شد

6. Jack walked around the hotel and was mesmerized by its sheer size.
[ترجمه ترگمان]جک دور هتل قدم زد و مجذوب قد sheer شد
[ترجمه گوگل]جک در اطراف هتل به راه افتاد و از لحاظ ظاهری بسیار جالب بود

7. The first time I saw Diana I was mesmerized by her beauty.
[ترجمه ترگمان]اولین باری که دیانا را دیدم مسحور زیبایی او شده بودم
[ترجمه گوگل]اولین بار دیانا را دیدم که از زیبایی او هیجان زده شد

8. I sat mesmerized long after the fairground closed.
[ترجمه ترگمان]من ساعت ها بعد از اینکه زمین بازی بسته شد، مسحور و مسحور شدم
[ترجمه گوگل]من بعد از اینکه نمایشگاه بسته شد، سکوت کردم

9. Her story, however, will overwhelm adults and mesmerize kids.
[ترجمه ترگمان]با این حال، داستان او افراد بالغ و mesmerize کودک را تحت الشعاع قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]داستان او، با این حال، از بین می رود بزرگسالان و مسحور کردن بچه ها

10. Illusionist : Convincing Regalia - Mesmerize effect can now affect Epic targets.
[ترجمه ترگمان]Illusionist: اثر regalia - mesmerize در حال حاضر می تواند بر اهداف اپیک قرار گیرد
[ترجمه گوگل]Illusionist: Convincing Regalia - اثر Mesmerize می تواند بر اهداف حماسی تأثیر بگذارد

11. You can mesmerize anyone you meet with your cultured attitude and outlook.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید هر کسی را که با نگرش و دیدگاه cultured خود ملاقات کرده اید را بشناسید
[ترجمه گوگل]شما می توانید هر کس که با نگرش و چشم انداز فرهنگی خود را ملاقات می کنید، هیجان زده شوید

12. You shouldn't mesmerize anyone who's drinking.
[ترجمه ترگمان]تو نباید کسی رو هیپنوتیزم کنی که مشروب بخوره
[ترجمه گوگل]شما نباید هرکسی را که نوشابه است مسحور کنید

13. Illusionist : Sleep - Mesmerize effect can now affect Epic targets.
[ترجمه ترگمان]Illusionist: اثر خواب - mesmerize اکنون می تواند بر اهداف اپیک تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]فریبنده: خواب - تاثیر Mesmerize می تواند بر اهداف حماسی تأثیر بگذارد

14. Coercer : Slumber - Mesmerize effect can now affect Epic targets.
[ترجمه ترگمان]Coercer: اثر slumber - mesmerize اکنون می تواند بر اهداف اپیک قرار گیرد
[ترجمه گوگل]Coercer: Slumber - اثر Mesmerize می تواند بر اهداف حماسی تأثیر بگذارد

15. He stuck the candle upright in a socket then sat and gazed at the flame, letting it mesmerize him into memory.
[ترجمه ترگمان]شمع را راست کرد و به شعله آتش خیره شد و به شعله آتش خیره شد
[ترجمه گوگل]او شمع را به صورت قاعده در سوکت نگه داشت و سپس در آتش شعله ای نشست و به او نگاه کرد و اجازه داد تا او را به حافظه بسپارد

the mesmerizing poetry of Hafez

شعر مسحور‌کننده‌ی حافظ


پیشنهاد کاربران

عاشق شدن

مبهوت شدن
مسحور شدن

Mesmerise امریکن mesmerize است.

مجذوب شدن در حد مبهوت شدن
مجذوب چیزی شدن

اسیر عادتی بشی که نتونی ترکش کنی .
هیپنوتیزم شدن

مسحور شدن , مجذوب شدن

# I was mesmerized by her beauty
# She had the most mesmerizing blue eyes
# I was completely mesmerized by the performance


کلمات دیگر: