1. a rosy future
آینده ی درخشان
2. her rosy cheeks had been blanched by the cold
سرما گونه های سرخش را بی رنگ کرده بود.
3. the child's rosy cheeks
گونه های سرخ کودک
4. the baby had rosy cheeks
کودک لپ های گلگونی داشت.
5. to draw a rosy picture of the situation
تصویر خوش بینانه ای از وضعیت ارائه دادن
6. to prognosticate a rosy future
آینده ی امیدبخشی را پیش بینی کردن
7. (b. jonson) i sent thee late a rosy wreath
اخیرا برایت یک دسته گل سرخ فرستادم.
8. The little girl ran with rosy cheeks.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک با گونه های گلگون به دویدن ادامه داد
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو با گونه های شفاف فرار کرد
9. He painted a rosy picture of family life.
[ترجمه ترگمان]تصویر گلی از زندگی خانوادگی را نقاشی کرد
[ترجمه گوگل]او یک تصویر شاداب از زندگی خانوادگی را نقاشی کرد
10. The rosy bloom of her cheeks had faded.
[ترجمه ترگمان]گونه هایش گل انداخته بود
[ترجمه گوگل]شکوفه های شاداب گونه اش فرو می ریزد
11. Billy had rosy cheeks and blue eyes.
[ترجمه ترگمان]بیلی گونه های گلگون و چشمان آبی داشت
[ترجمه گوگل]بیلی تا به حال گونه های روغنی و چشم آبی داشت
12. She painted a rosy picture of the firm's future.
[ترجمه ترگمان]او تصویری سرخ از آینده شرکت ترسیم کرد
[ترجمه گوگل]او نقاشی سبز از آینده شرکت را نقاشی کرد
13. Letters to relatives in Europe painted a rosy picture of life in the United States.
[ترجمه ترگمان]نامه هایی به خویشاوندان در اروپا تصویر تازه ای از زندگی در آمریکا به تصویر کشید
[ترجمه گوگل]نامه های به خویشاوندان اروپا یک تصویر شاداب از زندگی در ایالات متحده را نقاشی کرد
14. Her rosy view of life abroad seems rather naive.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه گلگون از زندگی در خارج نسبتا ساده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]دیدگاه شفاف او در مورد زندگی در خارج از کشور به نظر می رسد به ندرت
15. A rosy future lies before us.
[ترجمه ترگمان]آینده ای درخشان در مقابل ما قرار دارد
[ترجمه گوگل]آینده ای روشن از قبل پیش رویم
16. The future is looking very rosy for our company.
[ترجمه ترگمان]آینده برای شرکت ما بسیار گلگون است
[ترجمه گوگل]آینده برای شرکت ما بسیار پر زرق و برق است