کلمه جو
صفحه اصلی

corresponding to


مطابق با

جملات نمونه

1. What we required you to do is corresponding to the contract.
[ترجمه ترگمان]کاری که ما باید انجام دهید مربوط به قرارداد است
[ترجمه گوگل]آنچه که ما انجام دادیم مربوط به قرارداد است

2. It has name corresponding to the facts.
[ترجمه ترگمان]نام آن متناظر با واقعیت ها است
[ترجمه گوگل]این نام مربوط به حقایق است

3. Give each picture a number corresponding to its position on the page.
[ترجمه ترگمان]به هر کدام یک عدد مربوط به موقعیت خود در صفحه را بدهید
[ترجمه گوگل]به هر عکس یک عدد مربوط به موقعیت آن در صفحه بدهید

4. To see more just press the key corresponding to the highlighted letter.
[ترجمه ترگمان]برای دیدن بیشتر، کلید مربوط به حرف برجسته را فشار دهید
[ترجمه گوگل]برای مشاهده بیشتر فقط کلید مربوط به حرف برجسته را فشار دهید

5. Corresponding to this economics of adaptability components there is an economics of stability and instability in biological systems.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، اقتصاد پایداری و ناپایداری در سیستم های بیولوژیکی اقتصاد پایداری و ناپایداری وجود دارد
[ترجمه گوگل]با توجه به این مولفه های سازگاری اقتصادی، اقتصاد ثبات و بی ثباتی در سیستم های بیولوژیکی وجود دارد

6. Second, forms of state expenditure corresponding to each of these functions are identified.
[ترجمه ترگمان]دوم، اشکال هزینه ایالتی مربوط به هر یک از این توابع شناسایی می شوند
[ترجمه گوگل]دوم، اشکال هزینه های دولت مربوط به هر یک از این توابع شناسایی می شود

7. Numbers on the top scale indicate nucleotide positions corresponding to the gene 62 promoter.
[ترجمه ترگمان]اعداد در سطح بالا نشان دهنده موقعیت های نوکلیوتیدی مربوط به تقویت کننده ژن ۶۲ است
[ترجمه گوگل]اعداد در مقیاس بالا نشان می دهد موقعیت نوکلئوتید مربوط به پروموتر 62 ژن

8. Type the numbers corresponding to the elements that you want printed when the date text or function code is entered.
[ترجمه ترگمان]اعداد متناظر با عناصری را که می خواهید وقتی متن زمان یا کد وارد شده وارد کنید، تایپ کنید
[ترجمه گوگل]شماره های مربوط به عناصر را که می خواهید چاپ کنید هنگام وارد کردن کد تاریخ یا کد عملکرد وارد کنید

9. Thus the poem has a circular motion corresponding to the circular shape of the object it describes.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این شعر یک حرکت دایره ای مطابق با شکل مدور آن شی دارد که توصیف می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین شعر دارای یک حرکت دایره ای است که متناظر با شکل دایره ای شیئی است که آن را توصیف می کند

10. Corresponding to the dramatic acceleration in the stock of money was an equally dramatic acceleration in the rate of inflation.
[ترجمه ترگمان]در این راستا، در راستای افزایش چشمگیر نرخ تورم، یک شتاب چشمگیر در نرخ تورم وجود داشت
[ترجمه گوگل]با توجه به شتاب چشمگیر موجود در پول، شتاب قابل توجهی در نرخ تورم بود

11. Only those bit positions corresponding to a one in the mask are involved in the primary operation.
[ترجمه ترگمان]تنها آن پست های کوچک متناظر با یک نفر در ماسک، در عملیات اولیه دخیل هستند
[ترجمه گوگل]فقط آن موقعیت های بیت مربوط به یک در ماسک در عملیات اصلی دخیل هستند

12. You will be asked to supply a number corresponding to statements on the panel.
[ترجمه ترگمان]از شما خواسته می شود یک عدد مربوط به اظهارات در تابلو را تامین کنید
[ترجمه گوگل]شما از شما خواسته می شود شماره ای را مطابق با اظهارات در پانل ارائه دهید

13. There is nothing corresponding to a thermostat in a stable physical system such as a vortex.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز مربوط به ترموستات در یک سیستم فیزیکی پایدار مثل گردباد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مربوط به ترموستات در یک سیستم فیزیکی پایدار مانند گرداب وجود ندارد

14. To remove any effects of the risk information not corresponding to descriptions the original data was recoded.
[ترجمه ترگمان]برای حذف هر گونه اثر اطلاعات ریسک مربوط به شرح داده های اصلی recoded است
[ترجمه گوگل]برای حذف هرگونه اطلاعات مربوط به ریسک که به توصیفات مربوط نیست، داده های اصلی رونویسی شد

پیشنهاد کاربران

برابر با، معادل با

متناظر با

مربوط به


کلمات دیگر: