1. This village has its own traditional dress, cuisine, folklore and handicrafts.
[ترجمه Aj] این روستا لباس ( های ) سنتی ، غذا ، آداب و رسوم اجدادی و صنایع دستی خودش را دارد.
[ترجمه ترگمان]این روستا دارای لباس سنتی خود، آشپزی، فولکلور و صنایع دستی است
[ترجمه گوگل]این روستا دارای لباس سنتی، آشپزی، فولکلور و صنایع دستی است
2. The victory became part of sporting folklore.
[ترجمه ترگمان]این پیروزی بخشی از فولکلور ورزشی شد
[ترجمه گوگل]پیروزی بخشی از فولکلور ورزشی بود
3. Her books are often based on folklore and fairy-tales.
[ترجمه ترگمان]کتاب های او اغلب براساس افسانه های قومی و قصه های پریان زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]کتاب های او اغلب بر روی فولکلور و افسانه ها استوار است
4. According to popular folklore, anyone who owns such a picture will have bad luck.
[ترجمه ترگمان]براساس فرهنگ عامه مردم، هر کسی که صاحب چنین تصویری باشد بدشانسی می آورد
[ترجمه گوگل]با توجه به فولکلور مردمی، هر کسی که چنین تصویری دارد، شانس بدی خواهد داشت
5. I am interested in anything pertaining to folklore.
[ترجمه ترگمان] من به هرچیزی که مربوط به آداب و رسوم اجدادی باشه علاقه دارم
[ترجمه گوگل]من به هر چیز مربوط به فولکلور علاقمندم
6. The story rapidly became part of family folklore.
[ترجمه ترگمان]این داستان به سرعت بخشی از فولکلور خانوادگی شد
[ترجمه گوگل]این داستان به سرعت به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شد
7. In Irish folklore, the leprechaun had a large piece of gold.
[ترجمه ترگمان]در افسانه های قومی ایرلندی، لپرکان یک تکه بزرگ از طلا داشت
[ترجمه گوگل]در فرهنگ عامیانه ایرلندی، شاهزاده النگو دارای یک قطعه بزرگ طلا بود
8. In Chinese folklore the bat is an emblem of good fortune.
[ترجمه ترگمان]در فولکلور چینی، خفاش نماد ثروت خوب است
[ترجمه گوگل]در فرهنگ عامهپسند چینی، علامت خوشبختی است
9. This region is steeped in folklore and tradition.
[ترجمه ترگمان]این منطقه مملو از فولکلور و آداب و رسوم است
[ترجمه گوگل]این منطقه در فرهنگ عامه و سنت رفته است
10. There is a grain of truth in all folklore and legend.
[ترجمه ترگمان]در افسانه ها و افسانه ها یک دانه حقیقت وجود دارد
[ترجمه گوگل]دانه ای از حقیقت در تمام فولکلور و افسانه وجود دارد
11. Local folklore has it that prehistoric men drove cattle over these cliffs.
[ترجمه ترگمان]فولکلور محلی آن را دارند که مردان ما قبل از تاریخ، گاو را بر فراز این صخره ها می راندند
[ترجمه گوگل]فولکلور محلی آن را دارد که مردان ماقبل تاریخ در این صخره ها گاو را می کشند
12. The war still resounds in the country's folklore.
[ترجمه ترگمان]جنگ هنوز در فولکلور این کشور دیده می شود
[ترجمه گوگل]جنگ هنوز در فولکلور کشور پخش می شود
13. The flora and fauna and even the folklore of his adopted Arizona home are a big theme.
[ترجمه ترگمان]گیاهان و حیوانات و حتی افسانه های زادگاه او، موضوع مهمی هستند
[ترجمه گوگل]فلور و جانوران و حتی فولکلور از خانه های آریزونا خود را به تصویب رسید موضوع بزرگ است
14. An expert in Norman folklore proceeds to argue that the whole thing is too complicated.
[ترجمه ترگمان]یک متخصص در فرهنگ عامه Norman استدلال می کند که همه چیز بسیار پیچیده است
[ترجمه گوگل]یک متخصص در کالج نرمان می گوید که همه چیز خیلی پیچیده است