کلمه جو
صفحه اصلی

dispense with


بدون (کسی یا چیزی) کاری را انجام دادن، (از خیر چیزی) گذشتن، معاف شدن از، رهاشدن از، باطل شدن

انگلیسی به فارسی

معاف شدن از، رهاشدن از، باطل شدن


رها شدن از


انگلیسی به انگلیسی

• do without, forgo; exempt; abolish

مترادف و متضاد

omit; do away with


Synonyms: abolish, abstain from, brush aside, cancel, dispose of, disregard, do without, forgo, get rid of, give up, ignore, pass over, relinquish, render needless, shake off, waive


Antonyms: accept, keep, regard, retain, take, use


جملات نمونه

1. Let's dispense with the formalities, shall we?
[ترجمه ترگمان]بیا از این تشریفات صرف نظر کنیم، باشد؟
[ترجمه گوگل]بیایید با معاهدات کنار بیاییم، آیا ما باید؟

2. He is not yet well enough to dispense with the pills.
[ترجمه سورن] به اندازه کافی حالش خوب نشده که از خوردن قرص ها صرف نظر کند
[ترجمه ترگمان]هنوز به اندازه کافی حالش خوب نیست که قرص را خالی کند
[ترجمه گوگل]او هنوز به اندازه کافی به اندازه کافی برای درمان قرص ها نیست

3. Ann suggested that they dispense with speeches altogether at the wedding.
[ترجمه ترگمان]آن پیشنهاد کرد که به طور کلی در عروسی سخنرانی کنند
[ترجمه گوگل]ان پیشنهاد کرد که آنها با سخنرانی ها در عروسی کنار هم قرار می گیرند

4. We shall have to dispense with the car; we can't afford it.
[ترجمه ترگمان]ما باید از ماشین صرف نظر کنیم؛ نمی توانیم از عهده اش بربیایم
[ترجمه گوگل]ما باید با ماشین کنار بیاییم؛ ما نمی توانیم آن را بپردازیم

5. I think we can dispense with the formalities .
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که ما می توانیم تشریفات را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ما می توانیم با فرمالیته ها کنار بیاییم

6. They've had to dispense with a lot of luxuries since Mike lost his job.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه مایک کارش را از دست داد، مجبور شدند از تجملات زیادی بیرون بروند
[ترجمه گوگل]آنها تا به حال با بسیاری از تجملات روبرو شده بودند، چون مایک کار خود را از دست داد

7. Debit cards dispense with the need for cash altogether.
[ترجمه ترگمان]کارت های Debit به طور کلی پول لازم را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]کارت های اعتباری با نیاز به پول نقد در دسترس نباشد

8. Can we dispense with the formalities?
[ترجمه ترگمان]میشه تشریفات رو انجام بدیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم با فرایندها کنار بیاییم؟

9. Let's dispense with the formalities and get down to work.
[ترجمه ترگمان]بیا این تشریفات رو انجام بدیم و بریم سر کار
[ترجمه گوگل]بیایید با فرمالیته ها کنار بیاییم و به کار بپردازیم

10. Being able to dispense with the services of an interpreter is a big incentive to fluency.
[ترجمه ترگمان]قادر بودن به صرف نظر کردن از خدمات یک مفسر، یک انگیزه بزرگ برای شیوایی است
[ترجمه گوگل]توانایی ارائه خدمات به یک مترجم، انگیزه زیادی برای سربلندی است

11. We can quickly dispense with the crude mythology, but I like the concept of apparent failure.
[ترجمه ترگمان]ما به سرعت می توانیم از اساطیر خام صرف نظر کنیم، اما من مفهوم شکست ظاهری را دوست دارم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم به سرعت با اسطوره خام عرضه کنیم، اما مفهوم شکست ظاهری را دوست دارم

12. The court would have power to dispense with the non-owner's consent if justified.
[ترجمه ترگمان]دادگاه این قدرت را دارد که در صورت توجیه موجه، از رضایت مالک صرف نظر کند
[ترجمه گوگل]دادگاه در صورتی مجاز است که با رضایت غیر مالک موافقت کند

13. Dispense with the liquor, get himself together.
[ترجمه ترگمان]Dispense رو تعطیل کن، خودش رو جمع و جور کن
[ترجمه گوگل]با مشروب بخورید، خود را کنار بگذارید

14. The club now have no option but to dispense with his services.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه در حال حاضر هیچ گزینه ای جز این ندارد که از خدمات خود صرف نظر کند
[ترجمه گوگل]اکنون باشگاه هیچ گزینه ای ندارد اما با خدماتش کنار بیاید

پیشنهاد کاربران

Dispense with somebody or something
صرفنظر از کسی یا چیزی

اخراج کردن کارمندان

کنار گذاشتن
خلاص شدن از ( شر ) کسی یا چیزی
گذشتن از ( خیر ) کسی یا چیزی
صرف نظر کردن از کسی یا چیزی

none but an armed nation can dispense with a standing army
- هیچ چیز جز ( هیچ کس جز ) یک ملت مسلح نمی تواند یک ارتش منظم را کنار بگذارد .

- هیچ چیز جز یک ملت مسلح نمی تواند از یک ارتش منظم خلاص شود .

- هی چیز جز یک ملت مسلح نمی تواند از پس یک ارتش منظم برآید .


کلمات دیگر: