(verb transitive) نیرو بخش، مقوی، قوت دهنده
invigorating
(verb transitive) نیرو بخش، مقوی، قوت دهنده
انگلیسی به فارسی
نیرو بخش،مقوی،قوت دهنده
تقویت کننده، روح بخشیدن، تقویت شدن، قوت دادن، پر زور کردن
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: giving or causing a feeling of being filled with energy or strength.
- I thought the morning hike would tire me out, but it was actually quite invigorating.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم صبح پیاده روی منو خسته میکنه اما اون واقعا نیروبخش بود
[ترجمه گوگل] فکر کردم صعود صبح من را خفه می کند، اما در واقع کاملا فشرده بود
[ترجمه گوگل] فکر کردم صعود صبح من را خفه می کند، اما در واقع کاملا فشرده بود
• energizing, livening; arousing; strengthening; animating
something that is invigorating makes you feel more energetic.
something that is invigorating makes you feel more energetic.
مترادف و متضاد
stimulating
Synonyms: aesthetic, bracing, brisk, charged, energizing, exhilarating, exhilarative, fascinating, fresh, healthful, high, hyper, interesting, lively, quickening, refreshing, rejuvenating, rejuvenative, restorative, salubrious, tonic, uplifting, vitalizing
Antonyms: boring, depressing, dull, enervating, unstimulating
جملات نمونه
1. the fresh morning air was invigorating
هوای تازه ی بامدادی نیرو بخش بود.
2. The breeze was cool, brisk and invigorating.
[ترجمه ترگمان]نسیمی خنک، چابک و نیروبخش بود
[ترجمه گوگل]نسیم خنک بود، شاداب و فشرده بود
[ترجمه گوگل]نسیم خنک بود، شاداب و فشرده بود
3. They are looking into ways of invigorating the department.
[ترجمه ترگمان] اونا دنبال راه هایی هستن که به این سازمان نفوذ کنن
[ترجمه گوگل]آنها به دنبال راه هایی برای تقویت بخش هستند
[ترجمه گوگل]آنها به دنبال راه هایی برای تقویت بخش هستند
4. Which was invigorating, but required no actual effort on our part.
[ترجمه ترگمان]این واقعا نیروبخش بود اما نیازی به تلاش واقعی در قسمت ما نبود
[ترجمه گوگل]کدام یک تقویت کننده بود، اما نیازی به تلاش واقعی در بخش ما نبود
[ترجمه گوگل]کدام یک تقویت کننده بود، اما نیازی به تلاش واقعی در بخش ما نبود
5. But I found it a brave, invigorating and highly theatrical experience-unlike the local critics, who have savaged Stein.
[ترجمه ترگمان]اما من آن را یک تجربه شجاعانه، نیروبخش و بسیار تئاتری یافتم - برخلاف منتقدان محلی که به آستین (اشتاین)حمله کردند
[ترجمه گوگل]اما بر خلاف منتقدان محلی که ستین را ویران کرده بودند، آن را یک تجربه شجاع، فشرده و بسیار تئاتر دیدم
[ترجمه گوگل]اما بر خلاف منتقدان محلی که ستین را ویران کرده بودند، آن را یک تجربه شجاع، فشرده و بسیار تئاتر دیدم
6. After an invigorating gaze at the rushing rivers, I returned to the Mickey Mice.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک نگاه نیروبخش بر رودخانه های rushing، به طرف میکی Mice برگشتم
[ترجمه گوگل]پس از یک نگاه فشرده در رودخانه های عجیب و غریب، من به میکی می گردم
[ترجمه گوگل]پس از یک نگاه فشرده در رودخانه های عجیب و غریب، من به میکی می گردم
7. This invigorating start to the day ended with a cold shower, and by 0730 a substantial breakfast had been polished off.
[ترجمه ترگمان]این خاصیت نیروبخش روز به روز با یک حمام سرد تمام شد، و با ۰۷۳۰ یک صبحانه قابل توجه، صیقل داده شد
[ترجمه گوگل]این تقویت کننده شروع به روز با دوش سرد و به پایان رسید و توسط 0730 یک صبحانه قابل توجه ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این تقویت کننده شروع به روز با دوش سرد و به پایان رسید و توسط 0730 یک صبحانه قابل توجه ساخته شده است
8. This offered its occupants seventy-two square feet of invigorating repose on a mattress stuffed with the tail hair of leading stallions.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد، ساکنان هفتاد و دو متر مربع مربع را به تشک تعارف کردند که روی تشکی که با موهای دم دار آویخته بود استراحت کند
[ترجمه گوگل]این کارکنان خود را هفتاد و دو فوت مربع از آرامش را بر روی یک تشک پر شده با موهای دم نهنگ های پیشرو ارائه داد
[ترجمه گوگل]این کارکنان خود را هفتاد و دو فوت مربع از آرامش را بر روی یک تشک پر شده با موهای دم نهنگ های پیشرو ارائه داد
9. Invigorating because it brings you in direct contact with your money and your government.
[ترجمه ترگمان]به این دلیل که با پول و دولت خود ارتباط مستقیمی برقرار می کنید
[ترجمه گوگل]آهسته تر از آن است که شما را در تماس مستقیم با پول و دولت تان به ارمغان بیاورد
[ترجمه گوگل]آهسته تر از آن است که شما را در تماس مستقیم با پول و دولت تان به ارمغان بیاورد
10. Those invigorating tramps across the springy heather merely whetted my appetite for more.
[ترجمه ترگمان]آن tramps invigorating که در خلنگ زار springy فقط اشتهای مرا بیشتر تحریک می کردند
[ترجمه گوگل]این کسانی که بیدار شدن در سرتاسر گیاهان پرجنب وحشی بود، تنها اشتیاق من را برای بیشتر در نظر گرفتند
[ترجمه گوگل]این کسانی که بیدار شدن در سرتاسر گیاهان پرجنب وحشی بود، تنها اشتیاق من را برای بیشتر در نظر گرفتند
11. And what makes it such an invigorating saga is his ability to let his idiosyncratic Broadway denizens talk for themselves.
[ترجمه ترگمان]و چیزی که باعث می شود چنین داستانی نیروبخش باشد، توانایی او در اجازه دادن به ساکنان idiosyncratic برادوی است که برای خودشان حرف بزنند
[ترجمه گوگل]و این حقیقتی است که او را قادر می سازد اجازه دهد افراد متفقین برادوی خود را برای خود صحبت کنند
[ترجمه گوگل]و این حقیقتی است که او را قادر می سازد اجازه دهد افراد متفقین برادوی خود را برای خود صحبت کنند
12. Just over an hour of marvellously invigorating fiddling from some of the best traditional musicians in Ireland.
[ترجمه ترگمان]فقط بیش از یک ساعت از بهترین موسیقی دانان سنتی ایرلند لذت بردم
[ترجمه گوگل]فقط بیش از یک ساعت از شگفت انگیز بیدار شدن از برخی از بهترین نوازندگان سنتی در ایرلند
[ترجمه گوگل]فقط بیش از یک ساعت از شگفت انگیز بیدار شدن از برخی از بهترین نوازندگان سنتی در ایرلند
13. Method: The pharmacodynamics study was conducted in invigorating Yang of drosophila melanogaster, and rats, mice.
[ترجمه ترگمان]روش: مطالعه pharmacodynamics در تقویت Yang یانگ از drosophila melanogaster، موش ها، موش ها انجام شد
[ترجمه گوگل]روش: مطالعه فارماکودینامیک در تقویت یانگ از drosophila melanogaster و موش های صحرایی انجام شد
[ترجمه گوگل]روش: مطالعه فارماکودینامیک در تقویت یانگ از drosophila melanogaster و موش های صحرایی انجام شد
14. Academic exchanges: conducting design - related academic exchanges, invigorating academic ideas and raising the academic level of design.
[ترجمه ترگمان]مبادلات دانشگاهی: انجام مبادلات دانشگاهی مربوط به طراحی، تقویت ایده های آکادمیک و بالابردن سطح تحصیلی طراحی
[ترجمه گوگل]مبادلات آکادمیک: انجام مبادلات دانشگاهی مرتبط با طراحی، ترویج ایده های آکادمیک و افزایش سطح آکادمیک طراحی
[ترجمه گوگل]مبادلات آکادمیک: انجام مبادلات دانشگاهی مرتبط با طراحی، ترویج ایده های آکادمیک و افزایش سطح آکادمیک طراحی
پیشنهاد کاربران
جان بخش و روح افزا
کلمات دیگر: