• discovered, realized
found out
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
با توجه به اینکه توی مترداف هاش realize رو اورده ، فک کنم بتونیم معنی"پی بردن ، فهمیدن " رو براش در نظر بگیریم.
اگر به صورت مجهول بکار برده شود به معنی" دست کسی رو شدن است " مثال:
I was found out دستم رو شد.
در سایر حالتها به معنی "پی بردن" است.
I was found out دستم رو شد.
در سایر حالتها به معنی "پی بردن" است.
نتیجه، یافته
از جایی که find معنی پیدا کردن رو میده فکر کنم اونم از شاخه های همین باشه و معنی یافتن یا پیدا کردن نتیجه برای یک جستجو رو بده
دریافتن ، فهمیدن، کشف کردن
She found out : او پی برد
معلوم👆
She was found out :دست او رو شد
مجهول👆
معلوم👆
She was found out :دست او رو شد
مجهول👆
Undrestood
کلمات دیگر: