1. extrinsic evidence
شواهد فرعی
2. extrinsic facts
داده های (واصله از) خارج
3. extrinsic pressure groups
گروه هایی که از خارج فشار اعمال می کنند
4. one of the extrinsic features of this building
یکی از ویژگی های برونی این ساختمان
5. She was motivated by the idea of extrinsic rewards such as salary rather than intrinsic ones such as pride and self-respect.
[ترجمه ترگمان]او با این ایده که پاداش های برونی مثل حقوق بیشتر از حقوق ذاتی مثل غرور و احترام به نفس است، انگیزه گرفته شد
[ترجمه گوگل]او از طریق ایده پاداش های بیرونی مانند حقوق و دستمزد، به جای آنهایی که ذاتا مانند غرور و عزت نفس، انگیزه داشتند
6. That's something extrinsic to the subject.
[ترجمه ترگمان]این مطلب جزئی برای این موضوع است
[ترجمه گوگل]این چیزی غیر از موضوع است
7. Staff who complete extra qualifications receive no extrinsic rewards .
[ترجمه ترگمان]کارمندانی که صلاحیت اضافی کامل دارند هیچ جایزه خارجی دریافت نمی کنند
[ترجمه گوگل]کارکنانی که مدارک فوق العاده را کامل می کنند پاداش های بیرونی را دریافت نمی کنند
8. Nowadays there are fewer extrinsic pressures to get married.
[ترجمه ترگمان]امروزه فشارهای بیرونی کمتری برای ازدواج وجود دارد
[ترجمه گوگل]امروزه فشارهای بیرونی کمتر برای ازدواج وجود دارد
9. These inducements are both extrinsic and intrinsic.
[ترجمه ترگمان]این انگیزه ها هم عامل برونی و هم درونی هستند
[ترجمه گوگل]این انگیزه ها بیرونی و ذاتی هستند
10. Extrinsic signals representing the inner symbols are what make it possible for groups of humans to share a meaningful world.
[ترجمه ترگمان]سیگنال های Extrinsic که نشانگر نمادهای درونی هستند، آن چیزی هستند که برای گروهی از انسان ها امکان پذیر است تا یک جهان معنی دار را به اشتراک بگذارند
[ترجمه گوگل]سیگنال های بیرونی نشان دهنده نمادهای درونی هستند که باعث می شود گروه های انسان برای به اشتراک گذاشتن یک دنیای معنی دار
11. Together, intrinsic and extrinsic ageing will determine apparent age.
[ترجمه ترگمان]با هم، پیر شدن درونی و خارجی سن ظاهری را تعیین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]با هم، پیری ذاتی و بیرونی سن مشخصی را تعیین می کند
12. In contrast to this, extrinsic factors like food supply and predation are held by other workers to control the population cycles.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف این، عوامل بیرونی مانند عرضه مواد غذایی و شکار از سوی سایر کارگران جهت کنترل چرخه جمعیت نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]در مقابل این، عوامل خارجی مانند عرضه مواد غذایی و شکارچیان توسط کارگران دیگر برای کنترل دوره های جمعیت نگهداری می شود
13. The rules do not prevent the use of extrinsic evidence in interpreting genuine ambiguities in the words of the contract.
[ترجمه ترگمان]قوانین از استفاده از شواهد بیرونی در تفسیر ابهامات حقیقی در کلمات قرارداد جلوگیری نمی کنند
[ترجمه گوگل]این قوانین از استفاده از شواهد بیرونی در تفسیر ابهامات واقعی در کلمات قرارداد جلوگیری می کند
14. But what when these extrinsic rewards are in short supply?
[ترجمه ترگمان]اما چه زمانی این پاداش های برونی در عرضه کم هستند؟
[ترجمه گوگل]اما چه زمانی پاداش های بیرونی در عرضه کم است؟
15. Extrinsic rewards include wage, salary, bonuses, commission payments, working conditions, a car, pension, etc.
[ترجمه ترگمان]پاداش ها عبارتند از حقوق، حقوق، مزایا، پرداخت های کمیسیون، شرایط کاری، یک اتومبیل، حقوق بازنشستگی و غیره
[ترجمه گوگل]پاداش های خارجی عبارتند از دستمزد، حقوق و دستمزد، پاداش، هزینه های کمیسیون، شرایط کاری، ماشین، حقوق بازنشستگی و
16. Some teachers believe students need extrinsic rewards to motivate them to learn.
[ترجمه ترگمان]برخی معلمان معتقدند که دانش آموزان به پاداش های برونی برای انگیزه بخشیدن به آن ها برای یادگیری نیاز دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از معلمان معتقدند دانش آموزان نیازمند پاداش های بیرونی هستند تا انگیزه آنها برای یادگیری را داشته باشند
17. Extrinsic rewards Those tangible rewards that probably attract most of us into the workforce in the first place.
[ترجمه ترگمان]پاداش های ملموس پاداش های ملموس هستند که احتمالا بیشتر ما را به نیروی کار در وهله اول جذب می کنند
[ترجمه گوگل]پاداش بیرونی این پاداش ملموس که احتمالا اکثر ما را به نیروی کار جذب می کند