کلمه جو
صفحه اصلی

frit


معنی : هراسان
معانی دیگر : خمیر شیشه، خمیر چینی سازی، گرد لعاب (ماده ی شیشه مانند که خرد و گرد می شود و با آن سفال و غیره را لعاب می دهند)، خمیر شیشه وچینی سازی گداختن

انگلیسی به فارسی

خمیر شیشه وچینی سازی گداختن، هراسان


فریت، هراسان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in ceramics and glassmaking, any of several partly fused mixtures used in making porcelain, glazes, and the like.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: frits, fritting, fritted
• : تعریف: to fuse (materials) as a step in making glass, ceramics, or the like.

• calcined or partially fused matters used in making glass; substance resembling glass used in making porcelain or glazes
make into frit; prepare by heat (substances for making glass)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] خمیر شیشه مخلوط پودر شیشه و چسب که به صورت انتخابی به قطعات و بسته های نیمرسانا زده می شود و پس از پخت، درزبندی شیشه ای کاملاً بی منفذ ایجاد می کند.

مترادف و متضاد

هراسان (صفت)
afraid, frit

جملات نمونه

1. Cerene white frits are lead-free and do not contain zirconium silicate as the opacifying agent.
[ترجمه ترگمان]frits سفید Cerene سرب - عاری هستند و zirconium سیلیکات به عنوان عامل opacifying را شامل نمی شود
[ترجمه گوگل]فریت سفید سفید سرنیز بدون سرب است و حاوی زیرکونیم سیلیکات به عنوان عامل مهاری نیست

2. Hot frit adhesive is mixed water radical adhesive is its representing.
[ترجمه ترگمان]چسب frit داغ با چسب رادیکال آب مخلوط شده است که نشان دهنده آن است
[ترجمه گوگل]چسب سرد Frit چسبنده رادیکال مخلوط آب است که نشان دهنده آن است

3. As the precursor of ancient glasses, faience and frit have different chemical compositions and structures from true ancient glasses.
[ترجمه ترگمان]به عنوان منادی لیوان های باستانی، faience و frit ترکیبات شیمیایی مختلفی دارند و از عینک قدیمی واقعی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که پیشرو از عینک های باستانی، فینس و فریت، ترکیبات شیمیایی و سازه های مختلف از عینک های قدیمی باستانی دارند

4. A separate inlet with a ceramic frit is used to aerate the perfusate.
[ترجمه ترگمان]یک ورودی جداگانه با یک frit سرامیک برای aerate کردن perfusate استفاده می شود
[ترجمه گوگل]ورودی جداگانه ای با سرامیک سرامیکی برای تشعشع پرفیوژن استفاده می شود

5. Lead oxide in seal frit used for making window assemblies for Argon and Krypton laser tubes.
[ترجمه ترگمان]اکسید سرب در seal frit برای ایجاد مجموعه های پنجره برای لوله های laser و Krypton کریپتون استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اکسید سرب در مهر و موم فریت مورد استفاده برای ساخت مجسمه های شیشه ای برای لوله های لیزر آرگون و کریپتون

6. In fact, it was explained before that this frit did not exhibit an exothermic reaction, probably because there was no devitrification of a crystalline phase.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، قبل از آن توضیح داده شد که این frit واکنش سریعی را نشان نداد، احتمالا به این دلیل که هیچ devitrification از فاز بلوری وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در حقیقت، قبل از آن توضیح داده شد که این فریت واکنش اکسوترمی را نشان نداد، احتمالا به این دلیل که هیچ فریز ناپذیری از فاز بلوری وجود ندارد

7. Combining glass frit and reactive bonding is the current answer for the best compromise between adhesion and bondability of thick film conductors.
[ترجمه ترگمان]ترکیب لیوان شیشه و پیوند واکنشی، پاسخ فعلی به بهترین سازش بین چسبندگی و bondability رساناهای ضخیم فیلم است
[ترجمه گوگل]ترکیب فریت شیشه ای و پیوند واکنشی پاسخ جاری برای بهترین مصالحه بین چسبندگی و قابلیت اتصال به سیم های ضخیم پلی است

8. This indicated that the appropriate frit can improve the piezoelectric property of ceramics in right content.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که frit مناسب می تواند خاصیت پیزو الکتریکی سرامیک را در محتوای درست بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]این نشان داد که frit مناسب می تواند ویژگی پیزوالکتریک سرامیک را در محتوای مناسب بهبود بخشد

9. A fourth structure, with a poorly defined plan, was interpreted as for the preparation of frit.
[ترجمه ترگمان]ساختار چهارم، با یک برنامه ضعیف تعریف شده، به عنوان آماده سازی of تفسیر شد
[ترجمه گوگل]ساختار چهارم، با یک برنامه ضعیف تعریف شده، برای آماده سازی فریت تعبیر شد

10. This picture is therefore entirely consistent with the material being an over-heated frit which has been discarded.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این تصویر کاملا با موادی که یک frit بیش از حد داغ است سازگار است که دور ریخته شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین این تصویر کاملا مطابق با مواد است که یک فروکتنی بیش از حد گرم شده است که از بین رفته است

11. By Vis-UV detector, column efficiencies of conically shaped preparative chromatographic columns with porous polytetrafluoroethylene (PTFE) frit and porous stainless steel frit were compared.
[ترجمه ترگمان]در مقابل یابنده UV، efficiencies ستون of preparative شکل conically با columns porous (پی اف تی اف)و فولاد ضد زنگ پر از فولاد مقایسه شدند
[ترجمه گوگل]با استفاده از آشکارساز Vis-UV، ستون های کارایی ستون های کروماتوگرافی تهیه شده از مخروطی شکل با پلیتترافلوئورو اتلین متخلخل (PTFE) و فروت فولاد ضد زنگ متخلخل مقایسه شد

12. Therefore, these results prove that crystal formation interferes with the sintering process of a crystalline frit .
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این نتایج ثابت می کنند که تشکیل کریستال با فرآیند sintering یک frit کریستالی تداخل می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، این نتایج ثابت می کند که تشکیل کریستال با فرایند پخت شدن یک کریستال بلوری مواجه می شود

13. Principle and technology points of cadmium sulphselenide red glaze of frit method were discussed.
[ترجمه ترگمان]اصل و نقاط تکنولوژی کادمیم sulphselenide قرمز روش frit مورد بحث و بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نقاط اصلی و تکنولوژی لعاب قرمز کادمیوم سولفسلناید از روش فریت مورد بحث قرار گرفت

14. Combined with the published chemical compositions of faience and frit, the method and significance of scientific identification of faience and frit are discussed.
[ترجمه ترگمان]در ترکیب با ترکیبات شیمیایی منتشر شده از faience و frit، روش و اهمیت شناسایی علمی of و frit مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در ترکیب با ترکیبات شیمیایی منتشر شده از فینس و فریت، روش و اهمیت شناسایی علمی فینس و فریت مورد بحث قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

خمیر شیشه : مخلوط پودر شیشه و چسب

frit ( سرامیک )
واژه مصوب: فریت
تعریف: ترکیبی سرامیکی که ابتدا ذوب و سپس سردیده شود تا به شکلِ خرده شیشه درآید


کلمات دیگر: