کلمه جو
صفحه اصلی

food web

انگلیسی به فارسی

وب غذایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the network of interacting food chains within an ecological community.

• food chain, pyramid-shaped structure illustrating the feeding order in nature wherein each organism feeds upon the next lowest creature, feeding relationships between predators and prey wherein animals and plants get food in an ecosystem

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] شبکه غذایی روند انتقال انرژی و مواد از تولید کننده ها به مصرف کنندگان گیاه خوار یا گوشت خوار که در قالب شبکه ای پیشرو، در هم و متعامل از موجودات تولید کننده و مصرف کننده ارائه می شود. مقایسه شود با: food chain, food cycle.

جملات نمونه

1. Make redundant food webs. Increase diversity gradually.
[ترجمه ترگمان]شبکه های غذایی اضافی درست کنید تنوع را به تدریج افزایش دهید
[ترجمه گوگل]شبکه های مواد غذایی بیش از حد را بپوشانید تنوع را به تدریج افزایش دهید

2. They include disruption to the marine food web and effects on the world's carbon cycle.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل شکستن شبکه غذایی دریایی و اثرات روی چرخه کربن جهان هستند
[ترجمه گوگل]آنها شامل اختلال در وب غذای دریایی و اثرات آن بر چرخه کربن جهان است

3. Pelagic tunicates play an important role in marine food web carbon cycle as they feed on bacterioplankton and pico-and nano-phytoplankton and meanwhile are preys for commercial animals.
[ترجمه ترگمان]Pelagic tunicates نقش مهمی در چرخه کربن تولید مواد غذایی دریایی ایفا می کنند چون آن ها از bacterioplankton و pico - و nano - phytoplankton تغذیه می کنند و در عین حال برای حیوانات تجاری شکار می شوند
[ترجمه گوگل]زنجبیل Pelagic نقش مهمی در چرخه کربن وب وب غذای دریایی ایفا می کند زیرا آنها باکتری ایلانکتون و پیکو و نانو فیتوپلانکتون تغذیه می شوند و در عین حال شکار حیوانات تجاری نیز می باشد

4. The complexity of the food web is thus greatly simplified.
[ترجمه ترگمان]بنابراین پیچیدگی وب سایت های غذا تا حد زیادی ساده شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین پیچیدگی وب غذا بسیار ساده شده است

5. One approach the ecologists favored was building redundancy of pathways into the food webs.
[ترجمه ترگمان]یکی از approach که اکولوژیست ها، طرفدار آن بودند، ایجاد افزونگی در مسیرهای غذایی بود
[ترجمه گوگل]یکی از روشهایی که اکولوژیستها در نظر داشتند ساختن بیش از حد مسیرها در شبکههای غذایی بود

6. The creatures are wired together in various degrees of connectance by food webs and by smells and vision.
[ترجمه ترگمان]این موجودات در درجات مختلفی از connectance با رشته های غذایی و با بوها و vision به هم متصل می شوند
[ترجمه گوگل]موجودات با هم در سطوح مختلف اتصال به شبکه های غذا و بویایی و بینایی متصل می شوند

7. Despite their differences, the two oceans support basically similar food webs, with high seasonal productivity from small overwintering standing crops.
[ترجمه ترگمان]با وجود تفاوت هایی که در این دو اقیانوس وجود دارد، دو اقیانوس عمدتا از بافت های غذایی مشابه، با بهره وری فصلی بالا از محصولات کشاورزی overwintering کوچک حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]با وجود اختلافات خود، دو اقیانوس از مواد مغذی اساسا مشابه استفاده می کنند، با بهره وری فصلی بالا از محصولات کوچک باقابلیت زودگذر

8. These five species are parts of food chains that together form a food web.
[ترجمه ترگمان]این پنج گونه بخشی از زنجیره های غذایی هستند که با هم یک شبکه غذایی را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]این پنج نوع جزء زنجیره های غذایی هستند که با هم یک وب غذایی را تشکیل می دهند

9. At the same time, the surface slick is blocking sunlight needed to sustain plant-like phytoplankton, which under normal circumstances would be at the base of the food web.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، تراز سطحی مسدود کننده نور خورشید مورد نیاز برای حفظ phytoplankton گیاهی مانند phytoplankton است که تحت شرایط عادی در پایه شبکه غذایی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در عین حال، لکه های سطحی، نور خورشید را که برای حفظ فیتوپلانکتون گیاهی مانند فیتوپلانکتون گیاهی است که در شرایط عادی در پایه وب غذا قرار دارد، مسدود می کند

10. Antarctic krill, such as this specimen in the Weddell Sea with a stomach full of yellow algae, are a critical link in the ocean food web.
[ترجمه ترگمان]krill قطب جنوب، مانند این نمونه در دریای Weddell با شکمی پر از جلبک دریایی، یک پیوند حیاتی در شبکه غذایی اقیانوس هستند
[ترجمه گوگل]کریهای قطب جنوب، مانند این نمونه در دریای Weddell با یک شکم پر از جلبکهای زرد، یک پیوند مهم در وب غذای اقیانوس است

11. How do we characterize and differentiate amongst a crystal lattice, the Internet and a food web?
[ترجمه ترگمان]چگونه ما را در میان یک شبکه کریستالی، اینترنت و یک شبکه غذایی مشخص و متمایز می کنیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم در میان یک شبکه کریستال، اینترنت و یک وب سایت غذا را مشخص کنیم؟

12. But in the Gulf of Thailand, industry first targeted mussels and shrimps near the bottom of the food web before shifting to predators higher up, says the study.
[ترجمه ترگمان]اما در خلیج تایلند، صنعت برای اولین بار صدف و میگو را نزدیک پایین تار مواد غذایی قرار داد قبل از اینکه به شکارچیان بیشتری نسبت داده شود
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، در خلیج تایلند، صنعت پیش از آنکه به سمت شکارچیان بالا برود، به غرفه های غذائی نزدیک غار غذا می رساند

13. Soil nematodes are the most abundant metazoan, which have various types of life-history and feeding habits, and play a key role in soil food web.
[ترجمه ترگمان]خاک nematodes فراوان ترین metazoan هستند که انواع مختلفی از عادات زندگی و عادت های تغذیه را دارند و نقش کلیدی در تولید مواد غذایی خاک ایفا می کنند
[ترجمه گوگل]نماتدهای خاکی فراوانترین متازون هستند که دارای انواع مختلف تاریخ زندگی و عادات تغذیه هستند و نقش کلیدی در وب غذای خاک دارند

14. The extinction of key species could have cascading effects throughout the food web.
[ترجمه ترگمان]انقراض گونه های اصلی می تواند اثرات آبشاری در سرتاسر شبکه غذایی داشته باشد
[ترجمه گوگل]انقراض گونه های کلیدی می تواند اثرات آبشار در سراسر وب غذا داشته باشد

پیشنهاد کاربران

food web ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: شبکۀ غذایی
تعریف: شبکه‏ای که در آن زنجیره‏های غذایی یک بوم‏سازگان با یکدیگر پیوستگی و ارتباط دارند|||متـ . چرخۀ غذایی food cycle

زنجیره غذایی

شبکه تغذیه ( جانوران )


کلمات دیگر: