کلمه جو
صفحه اصلی

fossilization


فسیل شدن

انگلیسی به فارسی

فسیل شدن


فسیل سازی


انگلیسی به انگلیسی

• petrification, process of becoming a fossil; becoming a fossil; becoming outmoded, becoming out of date (also fossilisation)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] فسیل شدن فرآیندهای دفن گیاه یا جانور در رسوبات و در نهایت حفظ و نگهدارى تمام، قسمتى یا اثرى از آن

جملات نمونه

1. The study of fossilization in interlanguage is of great help to college English teaching.
[ترجمه ترگمان]مطالعه of در interlanguage کمک بزرگی به آموزش زبان انگلیسی است
[ترجمه گوگل]مطالعه فسیل سازی در میان زبانی کمک بزرگی برای آموزش انگلیسی کالج است

2. Interlanguage and its fossilization is a hot topic in SLA research and FLT research.
[ترجمه ترگمان]interlanguage و fossilization آن یک موضوع داغ در تحقیقات SLA و FLT است
[ترجمه گوگل]Interlanguage و فسیل سازی آن یک موضوع داغ در تحقیق SLA و تحقیق FLT است

3. This is particularly fortunate, because teeth have a high fossilization potential, exceeding that of other parts of the skeleton.
[ترجمه ترگمان]این به خصوص خوش شانسی است، چون دندان پتانسیل بالایی دارد و از دیگر بخش های اسکلت تجاوز می کند
[ترجمه گوگل]این به خصوص خوش شانس است، زیرا دندان دارای پتانسیل فسیل سازی بالا است، بیش از سایر نقاط اسکلت

4. There is just one problem: brains are part of the soft tissue of the body and so do not survive fossilization.
[ترجمه ترگمان]فقط یک مشکل وجود دارد: مغز بخشی از بافت نرم بدن است و بنابراین نمی تواند زنده بماند
[ترجمه گوگل]تنها یک مشکل وجود دارد: مغز بخشی از بافت نرم بدن است و بنابراین فسیل سازی را تحمل نمی کند

5. Fossilization of soft - bodied animals is less likely than fossilization of hard - bodied animals, but it does occur.
[ترجمه ترگمان]استفاده از حیوانات با بدن نرم نسبت به حیواناتی که به سختی کار می کنند، کم تر است، اما این اتفاق رخ می دهد
[ترجمه گوگل]فسیل سازی حیوانات مرطوب بدن کمتر از فسیل سازی حیوانات سخت بدن است، اما این اتفاق می افتد

6. Many people nowadays are calling for a nationalization, identification and fossilization.
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از مردم خواستار a، شناسایی و fossilization هستند
[ترجمه گوگل]امروزه بسیاری از مردم خواستار ملی شدن، شناسایی و فسیل سازی هستند

7. The change of lexicalization is closely related to degrammaticalization which bring about two kinds of lexicalization-one with grammaticalization markers and one with fossilization of prag.
[ترجمه ترگمان]تغییر of ارتباط نزدیکی با degrammaticalization دارد که دو نوع of - یکی با grammaticalization و یک با fossilization از prag را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]تغییر لفظی به طور دقیق مربوط به برنامه نویسی است که دو نوع لغوی سازی را شامل می شود - یکی با نشانگر گرامری شدن و یکی با فسیل سازی عمل

8. Imperfections in the operations of factor markets may also lead to " technological fossilization. "
[ترجمه ترگمان]Imperfections در عملیات بازارهای عامل ممکن است منجر به \"fossilization تکنولوژیکی\" شود
[ترجمه گوگل]ضعف در عملیات بازارهای عامل همچنین ممکن است به 'فسیل سازی فن آوری' منجر شود '

پیشنهاد کاربران

فسیل شدگی ( در زبانشناسی )

Fossilization. : فسیلی شدن ( در زبانشناسی )

در ذهن نقش بستن


کلمات دیگر: