کلمه جو
صفحه اصلی

skeletal


معنی : اسکلتی، کالبدی، وابسته به استخوانبندی
معانی دیگر : اسکلتی، وابسته به استخوان بندی، کالبدی

انگلیسی به فارسی

اسکلتی، وابسته به استخوان بندی، کالبدی


اسکلتی، کالبدی، وابسته به استخوانبندی


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the skeleton; resembling a skeleton; forming a skeleton; extremely thin
skeletal means relating to skeletons.
a skeletal person is so thin that you can see their bones through their skin..

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] اسکلتی - الف) تعلق داشتن به مواد حاصله از ارگانیسم ها که عبارتست از تشکیل بخش های سخت ترشح شده توسط ارگانیسم ها از مواد سخت اطراف یا درون بافت آلی. - ب) اصطلاحی که توسط نلسون و همکاران (ص234، 1962) برای شااره به سنگ آهکی استفاده شد که از تجمعات کمابیش در محل مواد اسکلتی (وقتی از سنگ آهک آواری تشکیل شده توسط حمل و نقل مکانیکی قابل تشخیص باشد) ساخته شده یا ویژگی های خود را مدیون آنها باشد (از آنها بدست آورده باشد). اما از این اصطلاح لایتون و پندکستر (1962) به عنوان مترادفی برای بیوکلاستیک یا زیست آواری یاد می کنند که نشان دهنده ذرات گیاهی یا جانوری یا تمام سازنده های ارگانیسم هاست که در محل منشاء خود قرار ندارند.

مترادف و متضاد

اسکلتی (صفت)
skeletal

کالبدی (صفت)
skeletal, somatogenic

وابسته به استخوان بندی (صفت)
skeletal

جملات نمونه

1. He suffered serious skeletal injuries in the accident.
[ترجمه ترگمان]او در این حادثه دچار جراحات شدید اسکلتی شد
[ترجمه گوگل]او در حادثه صدمات جدی اسکلتی رنج می برد

2. Police discovered the skeletal remains of a corpse buried near the river.
[ترجمه ترگمان]پلیس بقایای اسکلتی جسد دفن شده در نزدیکی رودخانه را کشف کرد
[ترجمه گوگل]پلیس کشف بقایای اسکلت یک جسد که در نزدیکی رودخانه دفن شده است

3. He has written only a skeletal plot for the book so far.
[ترجمه ترگمان]او تا کنون تنها یک طرح اسکلت برای این کتاب نوشته است
[ترجمه گوگل]او تا کنون فقط یک طرح اسکلتی برای این کتاب نوشته است

4. The newspaper report gave only a skeletal account of the debate.
[ترجمه ترگمان]گزارش این روزنامه فقط بخش اسکلتی این بحث را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]گزارش روزنامه فقط یک گزارش اسکلتی از بحث را ارائه کرد

5. Passenger services can best be described as skeletal.
[ترجمه ترگمان]خدمات مسافری را می توان به عنوان اسکلتی توصیف کرد
[ترجمه گوگل]خدمات مسافرتی بهتر می تواند به عنوان اسکلت توصیف شود

6. Skeletal remains of the earliest dinosaurs are rare.
[ترجمه ترگمان]Skeletal از اولین دایناسورها هم نادر هستند
[ترجمه گوگل]باقی مانده اسکلت از اولین دایناسورها نادر است

7. She stretched out a skeletal hand.
[ترجمه ترگمان]او یک دست استخوانی را دراز کرد
[ترجمه گوگل]او یک دست اسکلتی کشید

8. Another possibility is that caffeine affects skeletal muscles indirectly.
[ترجمه ترگمان]یک احتمال دیگر این است که کافئین به طور غیر مستقیم بر ماهیچه های اسکلتی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]احتمال دیگر این است که کافئین به طور غیر مستقیم بر عضلات اسکلتی تاثیر می گذارد

9. Robert Dornan of California run skeletal campaigns, and their staff could not be reached for this story.
[ترجمه ترگمان]رابرت Dornan از کمپین های اسکلتی در کالیفرنیا، و کارکنان شان نتوانستند برای این داستان دست پیدا کنند
[ترجمه گوگل]رابرت دورنن از کالیفرنیا کمپین های اسکلتی را اجرا می کند و کارکنانشان نمی توانند برای این داستان دست به کار شوند

10. In a classroom set aside for emergencies, skeletal little children lie on mats.
[ترجمه ترگمان]در یک کلاس درسی که برای موارد اورژانسی کنار گذاشته شده، کودکان کوچک اسکلتی روی تشک ها می خوابند
[ترجمه گوگل]در یک کلاس درس برای موارد اضطراری کنار گذاشته می شوند، بچه های اسکلت کوچک روی تشک قرار می گیرند

11. Even a skeletal list of the fundamentally important matters which we thus take for granted would be very long.
[ترجمه ترگمان]حتی یک لیست اسکلتی از موضوعات بسیار مهم که ما در این زمان به آن نیاز داریم بسیار طولانی خواهد بود
[ترجمه گوگل]حتی یک لیست اسکلتی از مسائل اساسی مهم که ما به آن اهمیت میدهیم بسیار طولانی است

12. However, most of these were skeletal structures with very few members.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بیشتر این ها ساختارهای اسکلتی بودند که تعداد بسیار کمی از اعضای آن را تشکیل می دادند
[ترجمه گوگل]با این حال، اکثر این ساختارهای اسکلتی بود که تعداد اندکی از اعضای آن بودند

13. The skeletal parts of hard corals are made of calcium carbonate and if this is in short supply they can suffer.
[ترجمه ترگمان]بخش های اسکلتی مرجان ها سخت از کربنات کلسیم تشکیل شده اند و در صورتی که این کار به مدت کوتاهی تامین شود، آن ها می توانند رنج بکشند
[ترجمه گوگل]بخش اسکلت مرجان های سخت از کربنات کلسیم ساخته شده است و اگر این کمبود باشد، آنها می توانند رنج ببرند

14. A slender pointed cellular disrupter swung out on skeletal brackets.
[ترجمه ترگمان]یک سلول باریک سلولی نشان داده شد که روی میله های اسکلت اسکلت نصب شده بود
[ترجمه گوگل]انسداد دهنده سلول های باریک اشاره کرد و بر روی ستون های اسکلتی قرار گرفت

15. Fig. 4 Skeletal element proportions of bone assemblages from diurnal raptors and mammalian carnivores, as for Fig.
[ترجمه ترگمان]شکل ۴ Skeletal اجزای محدود در ارتباط استخوان از raptors های diurnal و carnivores mammalian، در شکل ۶
[ترجمه گوگل]شکل 4 نسبت عناصر اسکلتی از مجموعه های استخوانی از رپتورهای روزانه و گوشتخوار پستانداران، به عنوان شکل

پیشنهاد کاربران

ستون و رکن اصلی



کلمات دیگر: