سرسختی کردن، سرفرود نیاوردن، پافشاری کردن
dig one's heels in
سرسختی کردن، سرفرود نیاوردن، پافشاری کردن
پیشنهاد کاربران
مرغش یک پا دارد ( پافشاری در انجام ندادن کاری که از او خواسته شده است ) یا با لجبازی روی حرف غیر منطقی خود پافشاری کردن.
پایش را در یک کفش کرده
قبول نکردن تغییر وضعیت
کلمات دیگر: