کلمه جو
صفحه اصلی

fine art


(معمولا جمع - این هنرها: رسم و نقاشی، تندیس گری و سفال سازی و گاهی معماری و ادبیات و موسیقی و تئاتر و رقص) هنر های زیبا، صنایع مستظرفه، آثار هنری (نقاشی و تندیس و غیره)، هر مهارت هنری وظریف

انگلیسی به فارسی

(به‌طور معمول جمع - این هنرها: رسم و نقاشی، تندیس‌گری و سفال‌سازی و گاهی معماری و ادبیات و موسیقی و تئاتر و رقص) هنرهای زیبا، صنایع مستظرفه


آثار هنری (نقاشی و تندیس و غیره)


هر مهارت هنری وظریف


هنرهای زیبا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often pl.) art, esp. visual art, practiced and admired for its beauty or significance rather than its practicality or usefulness.
مشابه: art

(2) تعریف: the products of such visual art, collectively.
مشابه: art

(3) تعریف: something involving great skill or imagination.

- the fine art of persuasion
[ترجمه ترگمان] هنر ظریف متقاعد کردن
[ترجمه گوگل] هنر خوب تعلیم

• fine art is painting, sculpture, and objects which are made to be admired rather than to be useful.

جملات نمونه

1. He deals in antiques and fine art.
[ترجمه ترگمان]او در antiques و هنر زیبا سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]او در عتیقه فروشی ها و هنرهای زیبا فعالیت می کند

2. Entering the world of fine art, she found many parallels with the world of fashion.
[ترجمه ترگمان]او وارد دنیای هنر زیبا شد و شباهت هایی با دنیای مد یافت
[ترجمه گوگل]وارد شدن به جهان از هنرهای زیبا، او بسیاری از موانع را با جهان مد یافت

3. She was adept at the fine art of irritating people.
[ترجمه ترگمان]او در هنر ظریف مردم irritating ماهر بود
[ترجمه گوگل]او در هنر زیبای افراد تحریک کننده آگاه بود

4. Erotic paintings also became a fine art.
[ترجمه ترگمان]نقاشی شهوانی همجنس گرایی نیز به یک هنر ظریف تبدیل شد
[ترجمه گوگل]نقاشی های وابسته به عشق شهوانی نیز به یک هنر زیبا تبدیل شده است

5. Can photography be considered fine art?
[ترجمه ترگمان]آیا عکاسی می تواند هنر خوبی در نظر گرفته شود؟
[ترجمه گوگل]آیا عکاسی می تواند هنر خوب در نظر گرفته شود؟

6. The museum has built up a fine art collection.
[ترجمه ترگمان]موزه یک مجموعه فاین آرت ساخته است
[ترجمه گوگل]موزه یک مجموعه هنری زیبا را ساخته است

7. Warner went into the fine art business, using his friends and his influence to match buyer to purchase.
[ترجمه ترگمان]وارنر کار خود را با استفاده از دوستانش انجام داد و از نفوذش برای خرید با خریدار استفاده کرد
[ترجمه گوگل]وارنر به کسب و کار با هنرهای زیبا رفت و با استفاده از دوستان و نفوذش برای مطابقت با خریدار خرید کرد

8. Camp Stevens, Julian; for fine art.
[ترجمه ترگمان]کمپ Stevens، جولیان، برای فاین آرت
[ترجمه گوگل]کمپ استیونز، جولیان؛ برای هنرهای زیبا

9. Dixon collected fine art and antique cars.
[ترجمه ترگمان]دیکسون هنر زیبا و ماشین های قدیمی را جمع آوری کرد
[ترجمه گوگل]دیکسون هنرهای زیبا و اتومبیل های عتیقه را جمع آوری کرد

10. This is a fine art and the rewards are considerable.
[ترجمه ترگمان]این یک هنر خوب است و پاداش ها قابل توجه هستند
[ترجمه گوگل]این یک هنر زیبا و پاداش قابل توجه است

11. The notion of casually mixing fine art and housewares may be offensive to them.
[ترجمه ترگمان]امکان اختلاط معمولی هنر و لوازم منزل ممکن است برای آن ها توهین آمیز باشد
[ترجمه گوگل]مفهوم مخلوط کردن هنرهای زیبا و لوازم خانگی ممکن است برای آنها اهانت آمیز باشد

12. Other exemptions -- such as for fine art or antiques -- can push that limit higher.
[ترجمه ترگمان]معافیت های دیگر - - مثلا برای فاین آرت یا عتیقه جات - می تواند این حد را بالاتر ببرد
[ترجمه گوگل]معافیت های دیگر - مانند برای هنرهای زیبا یا عتیقه - می تواند این حد بالاتر را فشار دهد

13. Boots is selling Fine Art Wallcoverings to its management for an undisclosed sum.
[ترجمه ترگمان]Boots در حال فروش فاین آرت به مدیریت خود برای یک مبلغ نامعلوم است
[ترجمه گوگل]چکمه فروش دیواری های هنری زیبا را به مدیریت آن برای مبلغ نامعلومی فروخته است

14. The greatest fine art of the future will be the making of a comfortable living from a small piece of land. Abraham Lincoln
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین هنر آینده تبدیل یک زندگی راحت از یک تکه زمین کوچک خواهد بود آبراهام لینکلن
[ترجمه گوگل]بزرگترین هنر زیبای آینده، ایجاد یک زندگی راحت از یک قطعه کوچکی از زمین است آبراهام لینکولن

a history of the fine arts in Iran

تاریخ هنرهای زیبا در ایران


an exhibition of fine art

نمایشگاه آثار هنری


Making friends is hard, keeping them is a fine art.

دوست شدن سخت است، دوست نگه داشتن هنری ظریف است.


پیشنهاد کاربران

هنر های بصری
هنرهای زیبا


کلمات دیگر: