کلمه جو
صفحه اصلی

seigneur


معنی : امیر، آقا، شاهزاده، سنیور
معانی دیگر : (کانادا - سابقا) مالک زمین اعطایی طبق فرمان سلطنتی، فئودال، اقا

انگلیسی به فارسی

امیر، شاهزاده، سنیور، فئودال، اقا


seigneur، آقا، سنیور، امیر، شاهزاده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: seigneurial (adj.)
(1) تعریف: (sometimes cap.) a man of rank, esp. a feudal lord.

(2) تعریف: in French Canada, the holder of an estate originally granted to a settler by the king of France.

• lord, nobleman, man of high rank; feudal lord

مترادف و متضاد

امیر (اسم)
sultan, emir, kinglet, seigneur

آقا (اسم)
gaffer, monsieur, don, sir, gentleman, mister, gent, seigneur, esquire, seignior, signor, hidalgo, padrone, sahib

شاهزاده (اسم)
lord, prince, seigneur

سنیور (اسم)
seigneur

جملات نمونه

1. In another chamber in the same palace Seigneur Amaury de Craon was also preparing to change tack.
[ترجمه ترگمان]در یک اتاق دیگر، در همان کاخ، Seigneur دو Craon نیز آماده تغییر رویه شد
[ترجمه گوگل]در اتاق دیگری در همین کاخ، Seigneur Amaury de Craon نیز آماده تغییر جهت بود

2. Le Bon Seigneur had been merciful to the Grand Duke and accorded him a fine day.
[ترجمه ترگمان]Le به دوک بزرگ رحم کرده بود و روز خوبی به او می داد
[ترجمه گوگل]Le Bon Seigneur به بزرگ دوک خوش آمدید و روز خوبی را به او سپرده است

3. A number of communes were independent of any seigneur, and owed allegiance to the Crown alone.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از بخش ها مستقل از هر اربابی بودند، و تنها به شاه وفادار بودند
[ترجمه گوگل]تعدادی از کمون ها مستقل از هر کسی بودند و تنها وفاداری به تاج و تخت داشتند

4. Droit de seigneur they had when there is a custom that is new peep.
[ترجمه ترگمان]در امور صاحب امور، هنگامی که سفارشی برای نگاه کردن جدید وجود دارد
[ترجمه گوگل]زمانی که یک سفارشی وجود دارد که تازه پیکسار است، آنها داری در آن زمان داشتند

5. When the seigneur swore fealty to gods on the feudal ceremony, the king had got a permanent affiliation with the seigneur except lineal consanguinity, which was supervised by gods every time.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ارباب سوگند وفاداری به خدایان در مراسم فئودالی سوگند یاد کرد، پادشاه وابستگی دایمی با ارباب داشت، به جز خویشاوندی خویشاوندی که هر بار تحت نظارت خدایان بود
[ترجمه گوگل]وقتی شاهزاده به خدایان در مراسم فئودال قسم داد، پادشاه وابستگی دائمی به سیهوره داشت، به جز منحنی خطی که همواره تحت نظارت خدایان بود

6. Then the Seigneur turned away and the baker went out discouraged, for he did not know what to do.
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، از آن طرف خاموش شد و نانوا هم دلسرد شد، چون نمی دانست چه باید بکند
[ترجمه گوگل]سپس سینیور به عقب برگشت و نانوائی دلسرد شد، زیرا نمی دانست چه باید بکند

7. "What a charming grand seigneur, " he said, "and what a fine air he had with his blue ribbon! "
[ترجمه ترگمان]می گفت: \"چه ارباب بزرگ دلپسندی، و چه هوای خوبی با روبان آبی خود داشت!\"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'چه خبرنگار بزرگی را جذب می کند، و چه هوای خوبی بود که او با روبان آبی اش داشت! '

8. " The Seigneur said, "I do not know, but I must have one within twice twenty-four hours.
[ترجمه ترگمان]\"The\" گفت، \" نمی دانم، ولی باید در عرض بیست و چهار ساعت یک نفر را داشته باشم \"
[ترجمه گوگل]'Seigneur گفت:' من نمی دانم، اما من باید یک در عرض دو ساعت بیست و چهار ساعت داشته باشد

9. Car il est puissant, le Seigneur Dieu qui l'a jug é e.
[ترجمه ترگمان]Car قوی است، یا عیسی مسیح که کوزه jug دارد
[ترجمه گوگل]Car il es puissant، le Seigneur Dieu quai l'a jug e

10. "What a charming grand seigneur, " he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"چه ارباب بزرگ جذابی!\"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'چه خبرنگار بزرگی است '

11. Matthew Seigneur Computer accessories that every man will use If you are like me, shopping for the right gift for a man was a hard choice until now.
[ترجمه ترگمان]متیو Seigneur، لوازم کامپیوتری که هر فرد از شما استفاده خواهد کرد اگر مثل من هستید، خرید برای هدیه مناسب برای یک مرد تا الان انتخاب سختی بود
[ترجمه گوگل]Matthew Seigneur لوازم جانبی کامپیوتر که هر مرد استفاده خواهد کرد اگر شما مثل من هستید، خرید هدیه مناسب برای یک مرد تا به حال سخت انتخاب شده است

12. Droit de seigneur penis asked his wife to bed to show what objects: "penis. "
[ترجمه ترگمان]penis، صاحب امور، از همسرش خواست که برای نشان دادن چه چیز، \"آلت\" را به وی نشان دهد
[ترجمه گوگل]آلت تناسلی Droit de seigneur از همسرش خواسته تا به تخت خواب بپردازد تا نشان دهد چه آلت تناسلی اشیاء دارد '

13. He went on to acquire titles and estates, becoming conte di Buttigliera and seigneur of Saint-Thomas-de-Coeur.
[ترجمه ترگمان]به دنبال کسب القاب و املاک رفت، و به conte دی Buttigliera و ارباب سن - de رسید
[ترجمه گوگل]او برای به دست آوردن عناوین و مستغلات، تبدیل به conte di Buttigliera و seigneur از سنت توماس de-Coeur

14. Had been in the troubled waters of disintegrate actually, the society dominates to exist with the configuration of seigneur .
[ترجمه ترگمان]در واقع، در آب های مشکل دار از هم پاشیدن قرار گرفته بود، جامعه با پیکربندی اربابی تسلط پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]در واقع در آب آشامیدنی از هم گسیختن، جامعه غالب با وجود پیکارجویان، وجود دارد

پیشنهاد کاربران

شاهزاده


کلمات دیگر: