کلمه جو
صفحه اصلی

autarky


معنی : لیاقت، کفایت، حکومت استبدادی، استبداد، حاکم مطلق، جبار مطلق، خودبسندگی
معانی دیگر : استقلال، خودمختاری، خودسالاری

انگلیسی به فارسی

کفایت، لیاقت، استبداد، حکومت استبدادی، حاکم مطلق، جبار مطلق، خودبسندگی


autarky، کفایت، لیاقت، استبداد، حکومت استبدادی، حاکم مطلق، جبار مطلق، خودبسندگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: autarkies
مشتقات: autarkic (adj.), autarkical (adj.), autarkically (adv.), autarkist (n.)
(1) تعریف: a national policy of economic self-sufficiency, involving not relying on economic aid or on imports.

(2) تعریف: an economically self-sufficient nation or region.

مترادف و متضاد

لیاقت (اسم)
ability, capability, potency, competency, competence, merit, aptitude, autarchy, autarky

کفایت (اسم)
plenty, sufficiency, competence, adequacy, efficiency, autarchy, autarky

حکومت استبدادی (اسم)
autarchy, dictatorship, tyranny, autarky

استبداد (اسم)
despotism, autarchy, autarky

حاکم مطلق (اسم)
autarchy, autarky, despot, autocrat

جبار مطلق (اسم)
autarchy, autarky

خودبسندگی (اسم)
autarchy, autarky

جملات نمونه

1. Autarky: Coordination between enterprises from different sectors and ministries is notoriously poor in the Soviet Union.
[ترجمه ترگمان]autarky: هماهنگی میان شرکت ها از بخش های مختلف و وزارتخانه ها بسیار فقیر در اتحادیه جماهیر شوروی است
[ترجمه گوگل]Autarky: هماهنگی بین شرکت های بخش های مختلف و وزارتخانه ها در اتحاد جماهیر شوروی بسیار ضعیف است

2. Autarky equilibrium in Home is illustrated by figure
[ترجمه ترگمان]تعادل autarky در خانه توسط شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]تعادل Autarky در خانه نشان داده شده است

3. Suppose the economy moves from autarky to trade and the firm's demand curve shifts to.
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که اقتصاد از autarky به تجارت حرکت می کند و منحنی تقاضای شرکت تغییر می کند
[ترجمه گوگل]فرض کنید اقتصاد حرکت می کند از اوتارکی به تجارت و منحنی تقاضا شرکت تغییر می کند

4. Pakistanis' growing sense of autarky has led them to overplay their hand in negotiations with the United States.
[ترجمه ترگمان]احساس رو به رشد پاکستانی ها باعث شده است تا آن ها دست خود را در مذاکرات با ایالات متحده ببندند
[ترجمه گوگل]در حال افزایش روابط پاکستانی ها با اوباش، آنها را در دستیابی به مذاکرات با آمریکا سوق داد

5. Autarky and specialization division of labor is the means that people organization economy differs two kinds.
[ترجمه ترگمان]تقسیم کار و تخصص نیروی کار به این معنی است که اقتصاد سازمان دو نوع متفاوت است
[ترجمه گوگل]Autarky و بخش تقسیم کار، به این معنی است که اقتصاد سازمانی افراد دو نوع متفاوت است

6. This kind of economic autarky found its counterpart on the political front in the principle of "self-determination.
[ترجمه ترگمان]این نوع of اقتصادی طرف مقابل خود را در جبهه سیاسی در اصل \"خودمختاری\" یافت
[ترجمه گوگل]این نوع اتباع اقتصادی، همسایگی خود را در جبهه سیاسی در اصل «خودمختاری» یافت

7. One kind is the viewpoint of traditional autarky.
[ترجمه ترگمان]یک نوع دیدگاه of سنتی است
[ترجمه گوگل]یک نوع دیدگاه سنت گرایی سنتی است

8. It states that average output levels of firms are larger under free trade than in autarky.
[ترجمه ترگمان]این گزارش بیان می کند که متوسط سطوح خروجی شرکت ها در تجارت آزاد نسبت به in بیشتر است
[ترجمه گوگل]این اعلام می کند که میانگین تولیدات شرکت ها در تجارت آزاد بزرگتر از حد معمول است

9. But it can be interpreted as stating that on average there is more variety in the trading equilibrium than in autarky.
[ترجمه ترگمان]اما می توان آن را به گونه ای تفسیر کرد که به طور متوسط در تعادل تجاری تنوع بیشتری نسبت به in وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما این را می توان به عنوان بیان کرد که به طور متوسط ​​در تعادل تجاری بیشتر از تنوع در نظر گرفته شده است

10. Foreign has simple tastes: only good 3 is demanded. Let us first consider autarky equilibrium.
[ترجمه ترگمان]سیاست خارجی ذائقه ساده ای دارد: تنها خوب ۳ مورد نیاز است ابتدا تعادل autarky را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]خارجی دارای سلیقه های ساده است: فقط 3 خوب درخواست شده است  برای اولین بار، تعادل اتوکاری را در نظر بگیرید

11. As well as imposing capital controls, countries might retreat towards autarky, by raising retaliatory tariffs.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر اعمال کنترل سرمایه، کشورها ممکن است با افزایش تعرفه های تلافی جویانه به سمت autarky عقب نشینی کنند
[ترجمه گوگل]همچنین با اعمال کنترل سرمایه، کشورها با افزایش تعرفه های مقابله ای، به عقب نشینی می روند

12. What the farmer values still is the cash income beyond autarky.
[ترجمه ترگمان]آنچه که ارزش کشاورز هنوز وجود دارد، درآمد حاصل از پول نقد فراتر از autarky است
[ترجمه گوگل]آنچه که کشاورز هنوز ارزش دارد، درآمد نقدی است که فراتر از آن است

13. Figures on the decline in world trade are horrible for anybody except anti - globalisation advocates of autarky.
[ترجمه ترگمان]آمار و ارقام در مورد کاهش تجارت جهانی برای هر کسی جز حامیان ضد جهانی شدن، وحشتناک است
[ترجمه گوگل]ارقام کاهش در تجارت جهانی برای هر کسی وحشتناک است، به جز طرفداران ضد جهانی سازی اتارکشی

14. Long - term since, in the natural economy that agriculture is in dispersive, backward, autarky all the time.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد در اقتصاد طبیعی که کشاورزی در پراکنده است، به عقب و autarky می رود
[ترجمه گوگل]از زمانیکه در اقتصاد طبیعی که کشاورزی در حال پراکنده شدن است، به عقب برگردید، تمام وقت آن را به کار ببندید

پیشنهاد کاربران

خود بسندگی


کلمات دیگر: