کلمه جو
صفحه اصلی

contacts

انگلیسی به فارسی

مخاطب، تماس، اتصال، قباله، مخابره، برخورد، تماس گرفتن، تماس یافتن


انگلیسی به انگلیسی

• (informal) contact lenses

جملات نمونه

1. he has many contacts at city hall
او در شهرداری افراد زیادی را می شناسد.

2. i lost my contacts
لنزهای چشم خود را گم کرده ام.

پیشنهاد کاربران

فنی مهندسی:اتصالات الکتریکی

مخاطبین، لنز تماسی
lenses you wear directly
on your eyes to help you
see

تماس ها، روابط، ارتباطات

مخاطبین

اتصالات ( بین پیوندها )

اطلاعات تماس

لنز
Wear contacts: لنز زدن


کلمات دیگر: