کلمه جو
صفحه اصلی

draw the line


حد (برای چیزی) معلوم کردن، خط و نشان کشیدن

انگلیسی به فارسی

خط را بکش


انگلیسی به انگلیسی

• set a limit, fix a boundary, decide what is acceptable and what is not

جملات نمونه

1. One must draw the line somewhere.
[ترجمه ترگمان]باید یک جایی خط را بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]باید خط را جایی جا بگذاریم

2. I swear quite a lot but even I draw the line at saying certain words.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی فحش می دهم، اما حتی یک کلمه هم حرف می زنم
[ترجمه گوگل]من به اندازه کافی قسم می خورم، اما حتی خطوط را نیز می توانم بگویم کلمات خاص

3. I don't mind helping, but I draw the line at doing everything myself.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم کمکی به من بکند، اما من خودم این کار را می کنم
[ترجمه گوگل]من اهمیتی نمی دهم که کمک کنم، اما من خط را به انجام همه چیز خودم می رسانم

4. Sometimes he found it hard to draw the line between work and pleasure.
[ترجمه ترگمان]گاهی برایش دشوار می شد که خط بین کار و لذت را بکشد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او متوجه شده است که سخت برای رسم خط بین کار و لذت

5. Where do you draw the line between genius and madness?
[ترجمه ترگمان]این خط بین نبوغ و نبوغ را از کجا می کشد؟
[ترجمه گوگل]بین نابغه و جنون فاصله کجایی؟

6. I don't mind doing some gardening but I draw the line at digging.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم باغبانی مشغول باشد، اما من ریسمان را از زمین بیرون می کشم
[ترجمه گوگل]من اهمیتی نمی دهم که برخی از باغبانی را انجام دهم اما خط را در حفر می کشم

7. I draw the line at Ppesetas and Ppfennigs.
[ترجمه ترگمان] من خط و \"Ppesetas\" و \"Ppfennigs\" رو می کشم
[ترجمه گوگل]من خط را در Ppesetas و Ppfennigs می کشم

8. The key is knowing where to draw the line before persistence leads to annoyance.
[ترجمه ترگمان]کلید فهمیدن این است که کجا باید قبل از پافشاری، خط را کشش دهد
[ترجمه گوگل]کلید این است که دانستن کجا خط کشیدن را قبل از استمرار انجام می دهد و باعث ناراحتی می شود

9. But I draw the line at a car sticker.
[ترجمه ترگمان]اما من ریسمان را از روی برچسب ماشین بیرون می کشم
[ترجمه گوگل]اما خط را در یک برچسب خودرو جلب می کنم

10. But the problem will not be where to draw the line but how to draw it.
[ترجمه ترگمان]اما این مشکل جایی نخواهد بود که خط کشیدن را رسم کنیم، اما چگونه آن را ترسیم کنیم
[ترجمه گوگل]اما مشکل نمی تواند جایی باشد که خط را بسازد، بلکه چگونگی رسم کردن آن است

11. I don't mind a little mess, but I draw the line at wearing work boots in the house.
[ترجمه ترگمان]ناراحت نمی شوم، اما ریسمان را به پوشیدن چکمه های کار در خانه می کشم
[ترجمه گوگل]من کمی پری دریایی ندارم، اما من در لباس پوشیدن چکمه های کار در خانه جلب می کنم

12. I draw the line at that!
[ترجمه ترگمان]من ریسمان را از آن بیرون می کشم
[ترجمه گوگل]من در آن خط کشیدم

13. Where do you draw the line?
[ترجمه ترگمان]ریسمان را از کجا می کشی؟
[ترجمه گوگل]خط را کجا رسم کردی؟

14. At some point, though, you have to draw the line.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، تو باید خط رو بکشی
[ترجمه گوگل]در برخی موارد، شما باید خط را بکشید

15. I also needed to draw the line at what I considered appropriate to discuss publicly.
[ترجمه ترگمان]همچنین برای بحث در مورد آنچه که برای بحث در ملا عام مناسب به نظر می رسید نیاز داشتم
[ترجمه گوگل]من همچنین نیاز به جلب خط در آنچه که من در نظر گرفته مناسب برای بحث در مورد عموم

پیشنهاد کاربران

زیر بار چیزی نرفتن

دور چیزی خط کشیدن ( برای استفاده نکردن از آن )

حد و مرز را مشخص کردن برای کسی

میتونی بگی i draw the line به معنی اینکه فلان چیز خط قرمزه منه!

مرزی که نشون بدی که این خط قرمز منه.
به دیگران به فهمنی خط قرمز داری

به طور واضحی دو چیز را از هم جدا کردن

Make it clear that something is unacceptable

دیگه خط قرمزم اینه ، دیگه زیر بار این نمریم
حرف اضافه اش at هست
draw the line at . . . . sth

اتمام حجت کردن

حذف کردن


کلمات دیگر: