برآورده کردن انتظار
live up
انگلیسی به فارسی
مترادف و متضاد
Fulfil the expectations placed upon
پیشنهاد کاربران
برآورده کردن
زنده کردن ( پول )
براورده کردن انتظار
محقق کردن
Live up expectations
برآورده کردن انتظارات
برآورده کردن انتظارات
عمل کردن ( به قول ) کامل انجام دادن
به درستی انجام دادن، ( به قول ) عمل کردن
تمام و کمال زندگی کردن
[live up to something]: to be as good as what was expected or promised
همانگونه که وعده داده شده بود یا انتظار می رفت، بودن.
مثلا:
Technology does not always live up to its promise
همانگونه که وعده داده شده بود یا انتظار می رفت، بودن.
مثلا:
Technology does not always live up to its promise
عمر کردن
از . . . تبعیت کردن، پیروی کردن، ( به قول های خود ) وفادار ماندن
زنده ماندن ، میزان عمر زندگی
پایبند بودن
پایبند ماندن
پایبند ماندن
برآورده کردن، تحقق بخشیدن
به پای چیزی یا کسی رسیدن
The acoustical quality of modern violins doesn’t live up to the quality of the vintage ones.
کیفیت صدایی ویولن های مدرن به پای ویولون های قبلی نمیرسه.
The acoustical quality of modern violins doesn’t live up to the quality of the vintage ones.
کیفیت صدایی ویولن های مدرن به پای ویولون های قبلی نمیرسه.
زنده نگه داشتن
استفاده کردن
کلمات دیگر: