پذیرش، پذیرفتن، دادن، اقرار کردن، راه دادن، بار دادن، راضی شدن، رضایت دادن، تصدیق کردن، زیر بار رفتن، واگذار کردن، اعطاء کردن
admitting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• confessing; bringing in, allowing entrance
پیشنهاد کاربران
پذیرفتن. قبول کردن
به رسمیت شناختن
مثلا میگن یه دین یا یه رشته یا قانون ، در کشور به رسمیت شناخته می شود
مثلا میگن یه دین یا یه رشته یا قانون ، در کشور به رسمیت شناخته می شود
اعتراف , اقرار , پذیرش , رضایت دادن
پذیرش
کلمات دیگر: