کلمه جو
صفحه اصلی

finalisation

انگلیسی به انگلیسی

• putting in final form; summing up; final consolidation; completion (also spelled finalization)

جملات نمونه

1. This is an interim recommendation pending the finalisation of the continuing review of the benefits and risks of buflomedil solution for injection.
[ترجمه ترگمان]این یک توصیه موقتی است که به تعویق افتادن بررسی مستمر مزایا و خطرات محلول buflomedil برای تزریق می باشد
[ترجمه گوگل]این یک توصیه موقت است تا اینکه نهایی شدن بررسی دائمی مزایا و خطرات راه حل بوفلمیدیل برای تزریق شود

2. The test flight of the helicopter for design finalisation was completed in 2000.
[ترجمه ترگمان]پرواز آزمایشی هلیکوپتر برای طراحی finalisation در سال ۲۰۰۰ تکمیل شد
[ترجمه گوگل]پرواز آزمایشی هلی کوپتر برای نهایی شدن طراحی در سال 2000 تکمیل شد

3. The helicopter completed its flight test by November 199 and was certified for design finalisation in December.
[ترجمه ترگمان]این هلیکوپتر آزمایش پرواز خود را در ماه نوامبر ۱۹۹ کامل کرد و برای طراحی finalisation در ماه دسامبر گواهی نامه گرفت
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر آزمون پرواز خود را تا نوامبر 199 تکمیل کرد و برای پایان نهایی طراحی در ماه دسامبر تایید شد

4. The bancassurance partnership between Hengan Standard Life and Bank of China, subject to the finalisation of commercial negotiations.
[ترجمه ترگمان]شراکت bancassurance بین زندگی استاندارد Hengan و بانک چین، موضوع the مذاکرات تجاری است
[ترجمه گوگل]مشارکت بانکی بین استانداردهای Hengan Standard و بانک چین، با توجه به نهایی شدن مذاکرات تجاری

5. To enhance HK's competitiveness and given the international trend to shorten the time period for finalisation of tax affairs, HK needs to do the same.
[ترجمه ترگمان]برای افزایش رقابت HK و با توجه به گرایش بین المللی برای کوتاه کردن دوره زمانی برای مالیات بر امور مالیاتی، HK باید همین کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]برای افزایش رقابت HK و با توجه به روند بین المللی برای کوتاه کردن دوره زمانی برای نهایی کردن امور مالیاتی، HK باید همین کار را انجام دهد

6. Further test and evaluation of the aircraft was carried out by the PLAAF until early 200 when the aircraft was officially certified for design finalisation.
[ترجمه ترگمان]آزمایش و ارزیابی بیشتر هواپیما تا ۲۰۰ مارس زمانی انجام شد که هواپیما به طور رسمی برای طراحی finalisation مجوز داشت
[ترجمه گوگل]تست و ارزیابی بیشتر این هواپیما توسط PLAAF تا اوایل سال 200 انجام شد، زمانی که این هواپیما به طور رسمی برای نهایی سازی طراحی تایید شد

7. Implementation of this phase is under review subject to the finalisation of the statutory plan.
[ترجمه ترگمان]پیاده سازی این مرحله تحت بررسی the طرح قانونی است
[ترجمه گوگل]پیاده سازی این مرحله تحت بررسی نهایی طرح قانونی است

پیشنهاد کاربران

نهایی سازی
نهایی کردن


کلمات دیگر: