چیزی (مثل اتومبیل) را به همان صورت در مقیاس کوچکتری تولید کردن
downsize
چیزی (مثل اتومبیل) را به همان صورت در مقیاس کوچکتری تولید کردن
انگلیسی به فارسی
چیزی (مثل اتومبیل) را به همان صورت در مقیاس کوچکتری تولید کردن
کاهش
انگلیسی به انگلیسی
• reduce the size of, make smaller; manufacture smaller amounts
of a smaller version or size
of a smaller version or size
مترادف و متضاد
to decrease in size, especially of a workforce
Synonyms: curtail, cut, cut back, cut down, decrease, deduct, diminish, phase down, phase out, reduce, retrench, roll back, roll down, scale back, scale down, shrink, step down, trim, trim away, tune down
پیشنهاد کاربران
تعدیل نیروی کار
با توجه به دیکشنری لانگمن کاهش نیروی کار منطقی تره.
کوجک سازی
هزینه معیار در عدد کوچکتر از یک ضرب شود.
تعدیل نیرو
ریزش نیروی کار
کاهش اندازه
تعدیل نیرو کردن
کوچک کردن یک کمپانی یا . . . از نظر مقیاس و سایز
کوچک کردن یک کمپانی یا . . . از نظر مقیاس و سایز
کلمات دیگر: