کلمه جو
صفحه اصلی

retained

انگلیسی به فارسی

حفظ شده است، نگه داشتن، حفظ کردن، نگاه داشتن، از دست ندادن، ابقا کردن


جملات نمونه

1. she retained her shape even long after death
او شکل خودش را حتی مدت ها پس از مرگ هم از دست نداد.

2. ahmad has retained two lawyers
احمد دو وکیل استخدام کرده است.

3. our party has retained its majority
حزب ما اکثریت خود را نگهداشته است.

4. cyrus grew old but still retained the memory of his first love
سیروس پیر شد ولی هنوز خاطره ی اولین عشق خود را به یاد داشت.

5. a lot of water can be retained behind dams
آب فراوانی را می توان پشت سدها اندوخت.

پیشنهاد کاربران

نگه داشته شده

به کار بردن

باقی مانده

انباشته

محبوس

انباشته یا ذخیره شده

متراکم

نگهداشته

باقی ماندن. باقی بماند

استخدام کردن، نگه داشتن، حفظ کردن، به خاطر سپردن

حفظ کردن
از دست ندادن

حفظ شدن

حفظ کردند، از دست ندادند

فشرده


کلمات دیگر: