(بدون برنامه ریزی قبلی) کاری را کردن، درجا تصمیم گرفتن، (بدون نقشه ی قبلی) با در نظر گرفتن شرایط وقت عمل کردن
play it by ear
(بدون برنامه ریزی قبلی) کاری را کردن، درجا تصمیم گرفتن، (بدون نقشه ی قبلی) با در نظر گرفتن شرایط وقت عمل کردن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to act without planning in advance; improvise.
• مترادف: ad-lib, extemporize, improvise, wing it
• مشابه: jam, vamp
• مترادف: ad-lib, extemporize, improvise, wing it
• مشابه: jam, vamp
• wait and see how a situation develops, wait and decide later (depending on what happens in the meantime), improvise
جملات نمونه
1. Let's play it by ear.
[ترجمه elnaz] بیا درجا تصمیم بگیر
[ترجمه mostafa] اجازه بده به وقتش تصمیم بکیریم
[ترجمه ترگمان]بیا با گوش بازی کنیم[ترجمه گوگل]بیایید آن را با گوش پخش کنیم
2. We'll see what the weather's like and play it by ear .
[ترجمه Reza] ببینیم هوا چجوریه بعد تصمیم میگیریم
[ترجمه ترگمان]خواهیم دید که هوا چه شکلی است و با گوش آن را بازی می کند[ترجمه گوگل]ما خواهیم دید که هوا چه چیزی است و با گوش آن بازی می کند
3. But the government is having to play it by ear.
[ترجمه Bahar] دولت برای آن موضوع ( متناسب با متن ) برنامه ریزی خواهد کرد.
[ترجمه mostafa] اما دولت مجبور خواهد بود تا در زمان ( مناسب ) خودش تصمیم بگیرد
[ترجمه ترگمان]اما دولت باید آن را با گوش بازی کند[ترجمه گوگل]اما دولت مجبور است آن را با گوش گوش دهد
4. Well, she would play it by ear.
[ترجمه MAmin.k] خب، او ممکن است پشت گوش بندازه
[ترجمه ترگمان] خب، اون با گوش اونو بازی می کنه[ترجمه گوگل]خوب، او آن را گوش می دهد
5. John decided to play it by ear when he went for his interview.
[ترجمه ترگمان]جان وقتی برای مصاحبه رفت، تصمیم گرفت آن را با گوش بازی کند
[ترجمه گوگل]جان تصمیم گرفت به گوش او گوش دهد وقتی که برای مصاحبهش رفت
[ترجمه گوگل]جان تصمیم گرفت به گوش او گوش دهد وقتی که برای مصاحبهش رفت
6. You have to play it by ear when it comes to the regularity of feeding.
[ترجمه ترگمان]وقتی به نظم غذا برسد باید آن را با گوش بازی کنی
[ترجمه گوگل]وقتی منظم تغذیه میشوید، باید آن را گوش کنید
[ترجمه گوگل]وقتی منظم تغذیه میشوید، باید آن را گوش کنید
7. Kate doesn't like to make plans. She prefers play it by ear.
[ترجمه Bahar] کیت علاقه ای به برنامه ریزی از قبل ندارد او ترجیح میدهد در لحظه عمل کند.
[ترجمه ترگمان]کیت دوست ندارد نقشه بکشد او ترجیح می دهد آن را با گوش بازی کند[ترجمه گوگل]کیت دوست ندارد که برنامه داشته باشد او ترجیح می دهد آن را با گوش گوش بدهد
8. If you play it by ear, you can lose your chance.
[ترجمه Marziyeh] اگر پشت گوش بندازی ممکنه شانستو از دست بدهی
[ترجمه ترگمان]اگر با گوش این کار را بکنی، می توانی شانست را از دست بدهی[ترجمه گوگل]اگر شما آن را گوش دهید، می توانید شانس خود را از دست بدهید
9. Facing his enemy, he had to play it by ear.
[ترجمه ترگمان]روبرو شدن با دشمن او مجبور بود آن را با گوش بازی کند
[ترجمه گوگل]در مواجهه با دشمنش، او مجبور بود با گوش گوش کند
[ترجمه گوگل]در مواجهه با دشمنش، او مجبور بود با گوش گوش کند
10. Most schools play it by ear.
[ترجمه ترگمان]اغلب مدارس آن را با گوش بازی می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر مدارس آن را گوش می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر مدارس آن را گوش می کنند
11. John decided to play it by ear when he went for this interview.
[ترجمه ترگمان]جان وقتی برای این مصاحبه رفت، تصمیم گرفت آن را با گوش بازی کند
[ترجمه گوگل]جان تصمیم به گوش دادن به او برای این مصاحبه رفت
[ترجمه گوگل]جان تصمیم به گوش دادن به او برای این مصاحبه رفت
12. In this game you have to play it by ear sometimes.
[ترجمه Bahar] در این بازی شما گاهی باید در لحظه تصمیم بگیرید.
[ترجمه ترگمان]در این بازی گاهی اوقات باید آن را با گوش بازی کنید[ترجمه گوگل]در این بازی شما باید آن را با گوش گوش دادن گاهی اوقات
13. I'll just play it by ear.
[ترجمه ترگمان]فقط گوش می کنم
[ترجمه گوگل]من فقط آن را گوش خواهم داد
[ترجمه گوگل]من فقط آن را گوش خواهم داد
14. It is a complex situation – you'd better play it by ear.
[ترجمه نادی] این ی موقعیت پیچیدست بهتره در لحظه تصمیم بگیری
[ترجمه ترگمان]این یک موقعیت پیچیده است - بهتر است آن را با گوش بازی کنید[ترجمه گوگل]این یک وضعیت پیچیده است - شما بهتر از گوش آن بازی کنید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
پیشنهاد کاربران
هر چه باشد آباد
هر چه پیش آید خوش آید
بازیگوشی کردن
To act without planning in advanced
to decide what to do according to the way a situation develops, without making plans before that time
تا ببینیم چی پیش میاد.
یا
چو فردا شود فکر فردا کنیم.
( البته با توجه به context باید تصمیم گرفت )
تا ببینیم چی پیش میاد.
یا
چو فردا شود فکر فردا کنیم.
( البته با توجه به context باید تصمیم گرفت )
هرچه پیش آید
هر چه پیش آید خوش آید. ( ترکی: سو گلنده یولون تاپار )
پاسخ دادن به شرایط همون موقع که اتفاق افتاده ، جلوتر تصمیم گیری نکردن
. it means : you don't make plans ahead of time. you decide what seems best at the time.
( ( four corners 4 - page 16 ) )
( ( four corners 4 - page 16 ) )
هرچه باد آباد
کلمات دیگر: