کلمه جو
صفحه اصلی

lose one's temper


از کوره در رفتن، ناگهان خشمگین شدن، متانت خود را از دست دادن

انگلیسی به فارسی

از دست دادن خلق و خوی خود


انگلیسی به انگلیسی

• fail to maintain one's composure, lose one's self-control

پیشنهاد کاربران

ناگهان خشمگین شدن
become very angry

از کوره در رفتن

از دست دادن کنترل

بدرد مگس می خره

He is pushing himself too much
او بیش از حد به خودش فشار می آورد

خلق کسی تنگ شدن
اعصاب کسی خرد شدن


کلمات دیگر: