1- باقساوت، سنگدلانه 2- تعمدا، عمدا، از روی قصد
in cold blood
1- باقساوت، سنگدلانه 2- تعمدا، عمدا، از روی قصد
انگلیسی به فارسی
در خون سرد
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: with calculated malice.
• مشابه: deliberately
• مشابه: deliberately
• cruelly, callously
جملات نمونه
1. Let's think it over in cold blood.
[ترجمه ترگمان]بیا راجع به خون سرد فکر کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید آن را در خون سرد فکر کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید آن را در خون سرد فکر کنیم
2. He murdered her in cold blood.
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی او را به قتل رساند
[ترجمه گوگل]او را در خون سردش کشت
[ترجمه گوگل]او را در خون سردش کشت
3. Evans had been murdered in cold blood .
[ترجمه ترگمان]اونز در خون سردی به قتل رسیده بود
[ترجمه گوگل]ایوانز در خون سرد قتل شد
[ترجمه گوگل]ایوانز در خون سرد قتل شد
4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
5. They killed the harmless old man in cold blood.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیرمرد بی آزار را با خونسردی کشتند
[ترجمه گوگل]آنها مرد سالخورده را در خون سرد کشته اند
[ترجمه گوگل]آنها مرد سالخورده را در خون سرد کشته اند
6. His victims were all shot down in cold blood.
[ترجمه ترگمان]تمام قربانیان او در خون سردی تیر خورده بودند
[ترجمه گوگل]قربانیان او با خونریزی سر و کار داشتند
[ترجمه گوگل]قربانیان او با خونریزی سر و کار داشتند
7. They shot him down in cold blood.
[ترجمه ترگمان]با خون سردی به او شلیک کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را با خون سرد خفه کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را با خون سرد خفه کردند
8. He shot them in cold blood .
[ترجمه ترگمان]با خونسردی به آن ها شلیک کرد
[ترجمه گوگل]او آنها را در خون سرد گرفته است
[ترجمه گوگل]او آنها را در خون سرد گرفته است
9. The crime had been committed in cold blood.
[ترجمه ترگمان]جنایت در خون سردی مرتکب شده بود
[ترجمه گوگل]این جرم در خون سرد انجام شده است
[ترجمه گوگل]این جرم در خون سرد انجام شده است
10. They were murdered in cold blood.
[ترجمه ترگمان] اونا توی خون سرد به قتل رسیدن
[ترجمه گوگل]آنها در خون سرد قتل شدند
[ترجمه گوگل]آنها در خون سرد قتل شدند
11. I couldn't kill the mouse in cold blood.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانستم موش را با خونسردی بکشم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم در خون سرد موش بزنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم در خون سرد موش بزنم
12. Mrs Heron was murdered in cold blood in a crime which to date has appeared to have no motive.
[ترجمه ترگمان]خانم وی در خون سردی به قتل رسید که در آن تاریخ هیچ انگیزه ای برای تاریخ نداشته است
[ترجمه گوگل]خانم هرن در یک جنایت که در اثر خونریزی به سر می برده است، به نظر می رسد که انگیزه ای ندارد
[ترجمه گوگل]خانم هرن در یک جنایت که در اثر خونریزی به سر می برده است، به نظر می رسد که انگیزه ای ندارد
13. He murdered the old man in cold blood.
[ترجمه ترگمان]اون پیرمرد رو با خونسردی به قتل رسونده
[ترجمه گوگل]او مرد قدیمی را در خون سرد قتل داد
[ترجمه گوگل]او مرد قدیمی را در خون سرد قتل داد
14. A deed planned in cold blood may appear very different to the perpetrator if he ever gets round to carrying it out.
[ترجمه ترگمان]عملی که در خون سردی برنامه ریزی شده است ممکن است در صورتی که او بخواهد آن را به بیرون حمل کند، بسیار متفاوت به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]یک عمل، برنامه ریزی شده در خون سرد، ممکن است به نظر عاملین بسیار متفاوت باشد، اگر او تا به حال به دور از انجام آن است
[ترجمه گوگل]یک عمل، برنامه ریزی شده در خون سرد، ممکن است به نظر عاملین بسیار متفاوت باشد، اگر او تا به حال به دور از انجام آن است
15. They would have been murdered in cold blood.
[ترجمه ترگمان]آن ها با خونسردی به قتل می رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها در خون سرد قتل خواهند شد
[ترجمه گوگل]آنها در خون سرد قتل خواهند شد
پیشنهاد کاربران
با بی رحمی، با قساوت قلب، با سنگدلی، با خونسردی و بی تفاوتی
( انجام دادن قتل ) به طور بیرحمانه و بی احساسانه
In a cruel way /بی رحمانه
کلمات دیگر: