کلمه جو
صفحه اصلی

lunch


معنی : ناهار، ظهرانه، ناهار خوردن
معانی دیگر : ناهار دادن به، ناهار تهیه کردن، خوراک سبک، حاضری

انگلیسی به فارسی

(در آمریکا) غذای سبک


ناهار خوردن


نهار دادن به، به ناهار دعوت کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: out to lunch
• : تعریف: a meal eaten in the middle of the day, or any light meal during the day.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lunches, lunching, lunched
• : تعریف: to eat lunch.

• afternoon meal; light meal, snack
eat an afternoon meal; eat a light meal, have a snack; host guests for an afternoon meal
lunch is a meal that you have in the middle of the day.
a lunch is a formal social event in the middle of the day, at which a meal is served.
when you lunch, you eat lunch; a formal use.

مترادف و متضاد

ناهار (اسم)
dinner, lunch, luncheon, nooning

ظهرانه (اسم)
lunch

ناهار خوردن (فعل)
dine, lunch, tiffin

جملات نمونه

We had him to lunch.

ناهار پیش ما بود./ناهار را با ما خورد.


1. lunch time
وقت ناهار

2. after lunch she goes to her den and studies or relaxes
بعد از نهار به اتاق دنج خود می رود و مطالعه یا استراحت می کند.

3. light lunch
ناهارسبک

4. a fast lunch
نهار سریع

5. a free lunch
نهار رایگان

6. a hasty lunch
نهار با عجله

7. a stand-up lunch
ناهار ایستاده

8. wait until lunch is ready
صبر کن تا ناهار آماده شود.

9. out to lunch
(خودمانی) خل،دیوانه،چل

10. he ate his lunch and dashed off to school
ناهارش را خورد و زد به مدرسه.

11. he swallowed his lunch and rushed out
نهارش را بلعید و با شتاب رفت.

12. i usually have lunch at twelve sharp
من معمولا سر ظهر ناهار می خورم.

13. i'll pop for lunch
پول ناهار را من می دهم.

14. saloumeh ate her lunch hastily
سالومه با عجله نهارش را خورد.

15. she partook her lunch in front of the t. v.
او ناهار خود را جلو تلویزیون صرف کرد.

16. they gathered for lunch
برای نهار گرد هم آمدند.

17. they were eating lunch and invited me to join in
آنها داشتند نهار می خوردند ومرا دعوت کردند که به آنها ملحق شوم.

18. he has promised me lunch today
امروز به من وعده ی ناهار داده است.

19. we went inside and had lunch
ما به داخل رفتیم و نهار خوردیم.

20. allow at least an hour for lunch
لااقل یک ساعت برای ناهار وقت بگذارید.

21. the judge recessed the court for lunch
قاضی برای ناهار به دادگاه تنفس داد.

22. we are supposed to meet for lunch
قرار است برای نهار با هم ملاقات کنیم.

23. we have plenty of time before lunch
پیش از نهار وقت کافی داریم.

24. he hustled school boys out of their lunch money with phony dice
با تاس های تقلبی پول ناهار شاگرد مدرسه ها را می برد.

25. i took a short nap during the lunch break
هنگام تعطیل برای نهار،چرت کوتاهی زدم.

26. we invited all the relatives over for lunch
همه ی خویشاوندان را برای نهار به خانه دعوت کردیم.

27. After lunch we went for a leisurely stroll.
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، برای قدم زدن به گردش رفتیم
[ترجمه گوگل]پس از ناهار، ما برای قدم زدن در اوقات فراغت رفتیم

28. Let us adjourn the meeting for lunch.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید جلسه را برای ناهار به تعویق بیندازیم
[ترجمه گوگل]بگذارید جلسه را برای ناهار تعطیل کنیم

29. The price includes morning coffee, buffet lunch, and afternoon tea.
[ترجمه ترگمان]قیمت شامل قهوه صبح، ناهار بوفه و چای بعد از ظهر می شود
[ترجمه گوگل]قیمت شامل قهوه صبحانه، ناهار بوفه و چای بعد از ظهر است

30. She had a little doze after lunch.
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار چرت می زد
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار کمی دچار درد شد

lunch on something

ناهار چیزی خوردن/چیزی برای ناهار خوردن


پیشنهاد کاربران

توی باغ نبودن:سه جمله بدین معنی است;
Tobe out of launch.
Tobe out of rail.
Tobe in the picture.

جعبه ی غذا

ناهار

نهار
غذای ظهر

نهار
we can eat our lunch at the restaurant
ما میتونیم نهارمان را در رستوران بخوریم 📫


ناهار _ خوراک ظهر

ناهار
ظهرانه

ناهار خوردنی میان وعده ظهر

a usually light meal
especially : one taken in the middle of the day
https://www. merriam - webster. com/

any light meal or snack
https://www. dictionary. com/

کلا به یک وعده غذای سبک گفته می شه. مخصوصا به وعده ای سبک که بین صبحانه و شام می خورن، که بهش می گیم ناهار. اما کلا سبک از مفهومش حذف شده برای ما: ) )


کلمات دیگر: