کلمه جو
صفحه اصلی

lose one's head


خونسردی خود را از دست دادن، دستپاچه شدن، خود را باختن، غیر عاقلانه رفتار کردن، گیج شدن

انگلیسی به انگلیسی

• panic, lose one's self control

جملات نمونه

1. If himbossfirst random lose one's head, can be imagined, your subordinate can not back out?
[ترجمه ترگمان]اگر تصادفا سر یک نفر را از دست بدهد، می توان تصور کرد که subordinate نمی تواند از آن بیرون بیاید؟
[ترجمه گوگل]اگر hisbossfirst تصادفی از دست دادن سر خود را، می توان تصور کرد، زیردستان شما نمی تواند به عقب بر گردیم؟

2. Conversely, if face a few sporadically grind feel lose one's head, such settlement means also not without advantage.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، اگر با چند گاه و بیگاه سر یک کله را از دست بدهید، این توافق به معنای آن است که بدون هیچ امتیازی نیست
[ترجمه گوگل]برعکس، در صورتی که چندین مرتبه احساس خرد شدن را از بین ببرند، چنین استدلالی نیز بدون مزیت است

3. When although be in, facing new virus, the software that reduce toxin can become lose one's head, get online as oneself seek the way that reduce toxin.
[ترجمه ترگمان]زمانی که با ویروس جدید روبرو شوید، نرم افزاری که سم را کاهش می دهد می تواند یک سر خود را از دست بدهد و به صورت آنلاین به دنبال راهی باشد که سم را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که هرچند که در آن هستید، با ویروس جدید مواجه شوید، نرم افزارهایی که سم را کاهش می دهند، می توانند از بین بروند، به صورت آنلاین به عنوان راهی برای کاهش سموم استفاده کنید

4. The mark of the amateur in any field is to lose one's head when the going gets hard.
[ترجمه ترگمان]هدف آماتور در هر زمینه ای، از دست دادن سر فرد در هنگام سخت شدن است
[ترجمه گوگل]علامت آماتور در هر زمینه این است که از دست دادن سر خود را هنگامی که رفتن سخت می شود

5. Harangue in friend and colleague computer major term when whether do you feel lose one's head?
[ترجمه ترگمان]در زمانی که آیا احساس می کنید یک سر یک سر را از دست می دهید، در ارتباط با یک عبارت بزرگ رایانه هم کار و هم کار کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در مورد دوست و همکار کامپیوتر رایج هستید؟ آیا شما احساس می کنید که سر خود را از دست می دهید؟

پیشنهاد کاربران

از خود بیخود شدن

از کوره در رفتن

کنترلتو از دست بدی یا وحشت کنی


کلمات دیگر: