1. a bread-and-butter product
محصول اصلی
2. a practical bread-and-butter education
یک آموزش عملی و اساسی
3. he wrote a bread-and-butter letter to his host
نامه ی تشکرآمیزی به میزبان خود نوشت.
4. The mobile phone business was actually his bread and butter.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار تلفن همراه در واقع نان و کره او بود
[ترجمه گوگل]کسب و کار تلفن همراه در واقع نان و کره بود
5. She had only a slice of bread and butter for breakfast.
[ترجمه ترگمان]فقط یک تکه نان و کره برای صبحانه خورده بود
[ترجمه گوگل]او فقط یک تکه نان و کره برای صبحانه داشت
6. Would you like some more bread and butter?
[ترجمه ترگمان]نان و کره بیشتری میل دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما نان و کره بیشتر میخواهید؟
7. Acting is his bread and butter.
[ترجمه Alireza] منبع اصلی درآمد ایشان، هنرپیشگی است.
[ترجمه ترگمان]هنرپیشگی، نان و کره او است
[ترجمه گوگل]عمل نان و کره او است
8. Painting is his bread and butter.
[ترجمه Alireza] منبع اصلی درآمد وی، نقاشی است.
[ترجمه ترگمان]نقاشی، نان و کره اوست
[ترجمه گوگل]نقاشی نان و کره است
9. I devoured the bread and butter.
[ترجمه ترگمان]نان و کره را خوردم
[ترجمه گوگل]نان و کره را نوشیدم
10. The local operators manage the bread and butter chores of poster production and display, media buys and the like.
[ترجمه ترگمان]اپراتورهای محلی کاره ای روزانه نان و کره پوستر و نمایش، رسانه ها و امثال آن ها را مدیریت می کنند
[ترجمه گوگل]اپراتورهای محلی نان و کره کارهای تولید پوستر و نمایش، خرید رسانه و غیره را مدیریت می کنند
11. There was bread and butter, both fresh, and an assortment of tinned food.
[ترجمه ترگمان]نان و کره، هر دو تازه و مقداری غذای کنسرو شده بود
[ترجمه گوگل]نان و کره وجود دارد، هر دو تازه، و مجموعه ای از مواد غذایی کنسرو شده
12. Before that, my bread and butter was going out and doing concerts.
[ترجمه ترگمان]قبل از آن، نان و کره من بیرون می رفتند و کنسرت را اجرا می کردند
[ترجمه گوگل]پیش از آن، نان و کره من بیرون رفت و کنسرتی داشت
13. They dispense pills, bread and butter to children arriving for school, and take blood samples.
[ترجمه ترگمان]آن ها به کودکانی که به مدرسه می آیند، قرص های نان، نان و کره می دهند و نمونه های خون می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها قرص ها، نان و کره را برای کودکان که برای مدرسه وارد می شوند، تجویز می کنند و نمونه های خون را می گیرند
14. She poured his beer, got him more bread and butter, and other little things.
[ترجمه ترگمان]آبجو برایش ریخت، نان و کره بیشتری برایش آورد و چیزهای کوچک دیگر
[ترجمه گوگل]او آبجو را ریخت و نان و کره و چیزهای دیگرش را به او داد