1. history will prove the mendacity of his claims
تاریخ دروغ بودن ادعاهای او را ثابت خواهد کرد.
2. Politicians are often accused of mendacity.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران اغلب به mendacity متهم می شوند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران اغلب متهم به انحراف هستند
3. It was that the incentive for mendacity is growing, as unemployment balloons and competition for jobs rises.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که انگیزه رشد mendacity افزایش می یابد، چرا که نرخ بیکاری و رقابت برای مشاغل افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]این بود که انگیزه برای انزجار در حال افزایش است، به عنوان بالن های بیکاری و رقابت برای شغل افزایش می یابد
4. It also accounts for his mendacity and dishonesty.
[ترجمه ترگمان]هم چنین به خاطر mendacity و dishonesty حساب می کند
[ترجمه گوگل]این نیز به دلیل ناسازگاری و ناسازگاری او است
5. The industry became a byword for mendacity, secrecy and profligacy with taxpayers' money.
[ترجمه ترگمان]این صنعت به mendacity، رازداری و هرزگی با پول مالیات دهندگان تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این صنعت به دلیل پولی، مالی و مالیات، به عنوان یک قاعده کلی، محرمانه و غفلت به شمار می رود
6. We demand legal warfare on deliberate political mendacity and its dissemination in the press.
[ترجمه ترگمان]ما خواستار جنگ قانونی بر روی mendacity سیاسی و انتشار آن در مطبوعات هستیم
[ترجمه گوگل]ما خواهان جنگ حقوقی در مورد عمدی بودن سیاست و انتشار آن در مطبوعات هستیم
7. But if mendacity alone were grounds for resignation, the halls of Capitol Hill would be eerily, and permanently, quiet.
[ترجمه ترگمان]اما اگر به تنهایی زمینه ای برای استعفا وجود می داشت، تالارهای کاپیتول هیل به طرز ترسناکی، و برای همیشه ساکت بودند
[ترجمه گوگل]اما اگر تنها تناقضات برای استعفا بود، سالن های کاپیتول هیل به شدت و به طور دائمی آرام خواهد بود
8. Along with that sound goes the overpowering stench of mendacity and cant.
[ترجمه ترگمان]همراه با این صدا، بوی زننده mendacity را به خود می گیرد و نمی تواند
[ترجمه گوگل]همراه با آن صدای غم انگیز خشم و غرور، می افتد
9. But "Homicide" only occasionally portrayedits perps and gangsters as fully realized characters, and never went as far indepicting amoral mendacity or flat-out corruption among the cops themselves.
[ترجمه ترگمان]اما \"Homicide\" تنها گاهی اوقات portrayedits و تبهکاران را به عنوان شخصیت های کاملا درک شده به نمایش می گذاشت و هرگز تا حد زیادی از فساد و فساد در میان افراد پلیس دوری نکرده بود
[ترجمه گوگل]اما 'قتل' تنها گاه به صورت شخصیت ها و گانگستر ها به عنوان شخصیت های کاملا شناخته شده به تصویر کشیده می شود و هرگز به اندازه ای که فساد آمورانه و یا فساد را از بین می برد در میان پلیس ها به طور مستقل نبوده است
10. SUBPRIME, adj. A measure of diminished intellectual capacity and increased financial mendacity.
[ترجمه ترگمان]subprime، adj معیار کاهش ظرفیت عقلانی و افزایش سرمایه گذاران مالی
[ترجمه گوگل]SUBPRIME، adj اندازه گیری ظرفیت فکری کاهش یافته و افزایش رفاه مالی
11. So dogs may be able to sniff out bombs. But they can't pick up the smell of mendacity.
[ترجمه ترگمان]بنابراین سگ ها ممکن است بتوانند بمب را بو بکشند اما آن ها نمی توانند بوی mendacity را بردارند
[ترجمه گوگل]بنابراین سگ ممکن است قادر به خراب کردن بمب اما آنها نمی توانند بو را از بین ببرند
12. What makes all autobiographies worthless is, after all, their mendacity.
[ترجمه ترگمان]پس از همه این ها، آنچه را که همه را بی ارزش می کند، mendacity است
[ترجمه گوگل]پس از همه، آنچه که همه ی autobiographies را بی ارزش می کند، باعث می شود که آنها را نادیده بگیرد
13. For all its focus on the evils of high finance, The Mendacity of Hope has surprisingly little to say about the current economic crisis, or the administration's response.
[ترجمه ترگمان]برای تمام تمرکز خود بر روی زیان های مالی بالا، Mendacity امید به طرز شگفت آوری کمی در مورد بحران اقتصادی فعلی یا واکنش دولت چیزی ندارد
[ترجمه گوگل]برای اینکه همه تمرکز خود را در مورد خرابکاری های مالی بالا، 'ماندگی امید' در مورد بحران اقتصادی کنونی و یا پاسخ دولت، شگفت آور است
14. And every president and prime minister who repeated this mendacity as an excuse to avoid a ceasefire has the blood of last night's butchery on their hands.
[ترجمه ترگمان]و هر رئیس جمهور و نخست وزیر که این mendacity را به عنوان بهانه ای برای جلوگیری از آتش بس تکرار کردند، خون قصابی شب گذشته را بر روی دستان خود دارد
[ترجمه گوگل]و هر رییس جمهور و نخست وزیری که این تردید را به عنوان عذری برای جلوگیری از آتش بس تکرار کرده است، خون خود را از دست می دهند