کلمه جو
صفحه اصلی

bungalow


معنی : خانههای ییلاقی، بنگله
معانی دیگر : (از ریشه ی هندی)، (هند) منزل یک طبقه (معمولا با ایوانی در جلو)

انگلیسی به فارسی

بنگله، خانه‌های ییلاقی


ییلاقی، خانههای ییلاقی، بنگله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, cozy house; cottage.
مشابه: cabin

- We lived in an inexpensive bungalow when we were first married.
[ترجمه Nika Nikzad] اوایل ازدواج، در یک منزل ییلاقی نه چندان گران زندگی می کردیم.
[ترجمه ترگمان] وقتی اولین زن بودیم، در یک ویلای ارزان قیمت زندگی می کردیم
[ترجمه گوگل] وقتی ما برای اولین بار ازدواج کردیم، در یک خانه ی کوچک ارزان زندگی می کردیم
- They rented a bungalow on the lake last summer.
[ترجمه ترگمان] تابستان گذشته یک بنگله روی دریاچه اجاره کردند
[ترجمه گوگل] آنها تابستان گذشته یک خانه ی چوبی را در دریاچه اجاره کردند

• cottage, small one story house
a bungalow is a house with only one storey.

مترادف و متضاد

خانه های ییلاقی (اسم)
bungalow

بنگله (اسم)
bungalow

جملات نمونه

1. A bungalow does not have an upstairs.
[ترجمه ترگمان]خانه ییلاقی هیچ طبقه بالا ندارد
[ترجمه گوگل]یک خانه ی مجلل طبقه ی بالا ندارد

2. He had lent the bungalow to the Conrads for a couple of weeks.
[ترجمه ترگمان]او این خانه را برای چند هفته به the قرض داده بود
[ترجمه گوگل]او چند هفته دیگر به خانه های Conrads اجاره کرده بود

3. A bungalow is / Bungalowsare a type of house.
[ترجمه ترگمان]یک خانه ویلایی یک نوع خانه است
[ترجمه گوگل]یک مجتمع یخچال / Bungalows نوعی خانه است

4. John Lennon bought his Aunt Mimi a bungalow in Poole.
[ترجمه ترگمان]جان لنون خانه عمه می می را یک خانه ییلاقی در پول خرید
[ترجمه گوگل]جان لنون، ​​عمه مامی، یک خانه اش را در پوول خریداری کرد

5. Paul lives in a tiny bungalow, and had kept marine fish in a four foot tank for several years.
[ترجمه ترگمان]پل در یک خانه ییلاقی کوچکی زندگی می کند و چندین سال است که ماهی دریایی را در یک تانک چهار فوتی نگهداشته است
[ترجمه گوگل]پل در یک خانه ی کوچک کوچک زندگی می کند و برای چندین سال ماهی های دریایی را در یک مخزن چهار پا نگه داشته است

6. He and Maurine built a one-bedroom red brick bungalow in the yard where Hayes had kept mules as a boy.
[ترجمه ترگمان]او و Maurine یک خانه آجری قرمز آجری را در حیاط خانه اربابی که آقای هیز قاطرهای خود را به عنوان یک پسربچه نگه داشته بود، ساخته بود
[ترجمه گوگل]او و مورین یک مجتمع آجر قرمز یک خوابه در حیاط ایجاد کردند که هیز آنها را به عنوان یک پسر نگه داشته است

7. Bungalow refusal: Plans to build three bungalows at Village Farm, Trimdon, have been refused.
[ترجمه ترگمان]امتناع Bungalow: طرح هایی برای ساخت سه خانه ییلاقی در مزرعه Village، Trimdon، رد شده است
[ترجمه گوگل]رد کردن یخچال و فریزر Plans to build three bungalows in Village Farm، Trimdon، رد شده است

8. Ivor and Pauline were lured back to Stroud's bungalow at Staunton, on the pretext of discussing the cash settlement.
[ترجمه ترگمان]Ivor و پولین به بهانه بحث در مورد حل و فصل پول نقد با lured به خانه Stroud s آمدند
[ترجمه گوگل]ایور و پائولین به بهانه بحث در مورد پرداخت پول نقد به خانه ی استروئد در استونتون بازگشتند

9. They lived in a tiny bungalow.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک خانه ییلاقی کوچکی زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در یک خانه ی کوچک کوچک زندگی می کردند

10. I share a bungalow with my nan and our pet dog Ben.
[ترجمه ترگمان]من یک خانه ییلاقی با مادربزرگم به همراه مادربزرگم و سگ our بن رد می کنم
[ترجمه گوگل]من یک خانه ی ییلاقی با نان و بن سگ حیوان خانگی من به اشتراک می گذارم

11. Nothing was stolen from the bungalow in Morton-on-Swale, near Northallerton, but £30 damage was caused to the bathroom window.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز از خانه ییلاقی در مورتن، on، نزدیک Northallerton دزدیده نشده بود، اما ۳۰ پوند از خسارت وارد پنجره حمام شده بود
[ترجمه گوگل]هیچ چیز از خانه ی ییلاقی در مورتون-روی-سوئال، نزدیک نورتاللرتو، سرقت نشده بود اما آسیب 30 پوند به پنجره ی حمام منجر شد

12. Lovely bungalow in Bishopbriggs an' all.
[ترجمه ترگمان]این خانه ییلاقی دوست داشتنی در Bishopbriggs است
[ترجمه گوگل]ییلاقی دوست داشتنی در Bishopbriggs 'همه

13. The bungalow was fully furnished and equipped.
[ترجمه ترگمان]این خانه ییلاقی کاملا مبله شده و تجهیز شده بود
[ترجمه گوگل]یخچال کاملا مجهز و مجهز شده است

14. Local people on the whole preferred a modern bungalow to a picturesque cottage.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی در کل یک ویلای ییلاقی جدید را به یک ویلای زیبا ترجیح می دادند
[ترجمه گوگل]مردم محلی در مجموع یک خانه ی مدرن را به یک کلبه ی زیبا اختصاص دادند

پیشنهاد کاربران

خانه ویلایی یک طبقه

خانه ویلایی.
در آبادان چنین خانه هایی از زمان انگلیسی ها وجود دارند.


کلمات دیگر: