کلمه جو
صفحه اصلی

trumpery


معنی : چرند، خرت و پرت، خرده ریز، سخن مهمل، زرق و برق دار، خوش ظاهر، نادان فریب
معانی دیگر : خوش ظاهر (ولی بی ارزش)، پرزرق و برق، فریبنده، خوش خط و خال، زلم زیمبو، منجوق، پولک، پشیز

انگلیسی به فارسی

خرده ریز، خرت وپرت، سخن مهمل، زرق وبرق دار، نادان فریب، خوش ظاهر، چرند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: trumperies
(1) تعریف: something of little value; useless finery.

(2) تعریف: nonsense or foolishness.
مشابه: humbug
صفت ( adjective )
• : تعریف: having little value; useless.

• nonsense; deception, fraud; something of no value; worthless finery
of no genuine value; worthless

مترادف و متضاد

چرند (اسم)
windy, baloney, stuff, balderdash, blether, crap, blather, hokum, bosh, bologna, bilge water, bilk, boloney, trumpery, haver, rigmarole, jive, piffle

خرت و پرت (اسم)
bric-a-brac, odds and ends, frippery, trumpery, knick-knack

خرده ریز (اسم)
filth, frippery, trumpery, sundries, dreg, trinkets, shards, giblet

سخن مهمل (اسم)
trumpery

زرق و برق دار (صفت)
shiny, loud, showy, trumpery, gaudy, tinsel, gorgeous, flashy, flamboyant, tawdry

خوش ظاهر (صفت)
well-favored, well-favoured, trumpery, outwardly good

نادان فریب (صفت)
trumpery

جملات نمونه

1. The thing he bought yesterday was trumpery.
[ترجمه ترگمان]چیزی که دیروز خرید، مبتذل بود
[ترجمه گوگل]چیزی که دیروز خریداری کرد، شلوغ بود

2. As usual, a great proportion was trumpery which had begun to accumulate in his father's day.
[ترجمه ترگمان]طبق معمول، زیاده روی بزرگی بود که شروع به جمع شدن در روز پدرش کرده بود
[ترجمه گوگل]به طور معمول، بخش بزرگی بود که در روز پدرش جمع شده بود

3. This yer religion is all a mess of lying trumpery, Tom.
[ترجمه ترگمان]تام، این مذهب تو فقط یک مشت چرت و پرته
[ترجمه گوگل]این دین یر، یک تجمل دروغین، تام است

4. Chagrin and remorse followed, and it was not until after full confession to Marmee that Meg realized the trumpery value of fashionable rivalry and the real worth of simplicity and contentment.
[ترجمه ترگمان]غم و پشیمانی از پی او رد شد، و تا این که بعد از اعتراف کامل به مارمی به این نتیجه نرسیده بود که یک رقابت بی ارزش با ارزش واقعی و رضایت واقعی ارزش واقعی دارد
[ترجمه گوگل]Chagrin و اعتراف به دنبال شد، و آن را تا زمانی بود که اعتراف کامل به ماری بود که مگ متوجه ارزش مبهم رقابت مد روز و ارزش واقعی سادگی و محبت

5. In this paper, the training objective and training model of the surveying major are discussed, and sent trumpery opinions are presented.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، هدف آموزش و مدل آموزش بررسی شده، مورد بحث قرار گرفته و نظرات trumpery ارائه شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، اهداف آموزش و آموزش مدل های نقشه برداری مورد بحث قرار گرفته و نظرات مبهم ارسال شده ارائه شده است

پیشنهاد کاربران

خوش ظاهر مرتب


کلمات دیگر: