کلمه جو
صفحه اصلی

blacklist


معنی : صورت اشخاص بدحساب، اسم کسی را درلیست سیاه نوشتن، فهرست سیاه
معانی دیگر : فهرست نام کسانی که تخلف یا جنایت کرده و یا باید زیر نظر قرار گیرند (و غیره)، لیست سیاه، در لیست سیاه قرار دادن، فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء ظن، فهرست سیاه

انگلیسی به فارسی

فهرست اسامی مجرمین و اشخاص موردسوءظن، فهرست سیاه، صورت اشخاص بدحساب، اسم کسی رادر لیست سیاه نوشتن


لیست سیاه، صورت اشخاص بدحساب، اسم کسی را درلیست سیاه نوشتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a list of persons or groups that are under suspicion, censure, or investigation, as by government, employers, or the like.
مشابه: ban, blackball, ostracism, proscription
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blacklists, blacklisting, blacklisted
• : تعریف: to put (a person or group) on a blacklist.
مترادف: condemn, ostracize, proscribe
مشابه: anathematize, ban, banish, bar, blackball, boycott, censure, debar, denounce, disenfranchise, exclude, exile, isolate

- Many writers were blacklisted for their political beliefs.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از نویسندگان به خاطر اعتقادات سیاسی شان در لیست سیاه قرار دارند
[ترجمه گوگل] بسیاری از نویسندگان به دلیل اعتقادات سیاسی خود به فهرست سیاه اضافه شدند

• list containing the names of people who are considered to be untrustworthy (or unhirable, undesirable, guilty of some action, etc.)
put on a blacklist (list of people who are out of favor or are to be boycotted)
a blacklist is a list made by a government, organization, or important person, which contains the names of people who they think cannot be trusted or who have done something wrong.
if someone blacklists a person or organization, they put them on a blacklist.
list of people who are censured or refused for employment; list someone's name on such a list

مترادف و متضاد

صورت اشخاص بد حساب (فعل)
blacklist

اسم کسی را در لیست سیاه نوشتن (فعل)
blacklist

فهرست سیاه (اسم)
black list

ban


Synonyms: banish, bar, blackball, boycott, debar, exclude, expel, hit list, ostracize, preclude, proscribe, put on hit list, reject, repudiate, snub, thumbs down, vote against


Antonyms: accept, allow, ask in, permit, welcome


جملات نمونه

1.
فهرست سیاه

2. The police drew up a blacklist of wanted terrorists.
[ترجمه ترگمان]پلیس یک فهرست سیاه از تروریست های تحت تعقیب را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس یک فهرست سیاه لیست تروریست های متهم را ساخت

3. She was on the company's blacklist.
[ترجمه ترگمان]او در لیست سیاه شرکت بود
[ترجمه گوگل]او در فهرست سیاه شرکت قرار داشت

4. Friends of the Earth have produced a blacklist of environmentally damaging products.
[ترجمه ترگمان]دوستان زمین لیستی از محصولات مخرب زیست محیطی را ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل]دوستان زمین یک لیست سیاه از محصولات زیست محیطی ایجاد کرده اند

5. The country wants to be removed from a blacklist of 15 countries whose banks are suspected of laundering money.
[ترجمه ترگمان]این کشور می خواهد از فهرست سیاه ۱۵ کشوری که بانک های آن ها مظنون به پولشویی هستند، حذف شود
[ترجمه گوگل]این کشور می خواهد از فهرست سیاه 15 کشور خارج شود که بانک هایشان پول پول شویی را مشکوک می کنند

6. I thought the blacklist would have lost its sting with the collapse of the price of oil.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که لیست سیاه، نیش خود را با سقوط قیمت نفت از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که لیست سیاه با فروپاشی قیمت نفت از بین خواهد رفت

7. The existing blacklist of substances not to be dumped at sea would be superseded by the blanket ban.
[ترجمه ترگمان]فهرست سیاه موجود که نباید در دریا انداخته شوند، جایگزین ممنوعیت این پتو خواهند شد
[ترجمه گوگل]لیست سیاه موجود در مواد موجود در دریا ممنوع است

8. Related system concerning blacklist in our nation, is being in gradually perfect process.
[ترجمه ترگمان]سیستم مرتبط در مورد لیست سیاه در کشور ما به تدریج در حال پیشرفت است
[ترجمه گوگل]سیستم مربوط به لیست سیاه در ملت ما، در حال فرآیند به تدریج کامل است

9. OECD has been submitted to a new blacklist of 30 countries and areas'selected. "
[ترجمه ترگمان]OECD به فهرست سیاه جدید ۳۰ کشور و نواحی انتخابی ارسال شده است \"
[ترجمه گوگل]OECD به یک لیست سیاه جدید از 30 کشور و مناطق انتخاب شده منتقل شده است '

10. His name is on the black list ( blacklist ) used by the police to round up all the gangsters.
[ترجمه ترگمان]نام او در فهرست سیاه (سیاه)قرار دارد که توسط پلیس برای جمع آوری تمام تبهکار مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نام او در لیست سیاه (لیست سیاه) است که توسط پلیس مورد استفاده قرار می گیرد تا همه گانگستر ها را جمع آوری کند

11. Configure an exception list to the blacklist service rules.
[ترجمه ترگمان]یک فهرست استثنا برای قوانین سرویس فهرست سیاه پیکربندی کنید
[ترجمه گوگل]یک لیست استثنایی را به قوانین سرویس لیست سیاه تنظیم کنید

12. Is there any truth to the blacklist?
[ترجمه ترگمان]تو لیست سیاه حقیقتی وجود داره؟
[ترجمه گوگل]آیا لیست سیاه وجود دارد؟

13. Meanwhile, releasing related information concerning the blacklist to the blacklisted customer or its stakeholders or any party other than risk control desk is strictly prohibited.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، انتشار اطلاعات مربوط به لیست سیاه مشتری یا سهامداران آن یا هر حزب دیگری غیر از میز کنترل ریسک اکیدا ممنوع است
[ترجمه گوگل]در همین حال، انتشار اطالعات مربوط به فهرست سیاه به لیست مشتریان سیاه و سفید، ذینفعان آن یا هر طرف دیگری غیر از میز کنترل خطر، به شدت ممنوع است

14. The processing for Internal Blacklist includes addition, modification and deletion etc, and the operation method includes batch input and manual input.
[ترجمه ترگمان]پردازش for داخلی شامل افزودن، اصلاح و حذف و روش عملیاتی شامل ورودی دسته ای و ورودی دستی است
[ترجمه گوگل]پردازش برای فهرست سیاه داخلی شامل افزودن، اصلاح و حذف و غیره است و روش عملیاتی شامل ورودی دسته ای و ورودی دستی است

15. We keep a black list of people who don't pay their bills and make sure we don't supply anything else to them.
[ترجمه ترگمان]ما فهرستی از افرادی که بدهی های بانکی آن ها را پرداخت نمی کنند و مطمئن می شوند که ما هیچ چیز دیگری برای آن ها تهیه نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک لیست سیاه از افرادی که صورتحساب خود را پرداخت نمی کنند نگهداری می کنیم و اطمینان حاصل می کنیم که هیچ چیز دیگری برای آنها ارائه نمی کنیم

16. Daily updated Beneficiary Black List ( BBL ).
[ترجمه ترگمان]فهرست سیاه Beneficiary updated (BBL)
[ترجمه گوگل]لیست روزانه بهره برداران سیاه پوست (BBL) به روز شده است

17. The existence of a black list, of course, was not admitted.
[ترجمه ترگمان]البته وجود یک لیست سیاه پذیرفته نشد
[ترجمه گوگل]البته وجود لیست سیاه، البته پذیرفته نشد

18. Henry is on the black list at the police station.
[ترجمه ترگمان]هنری در لیست سیاه پاسگاه پلیس است
[ترجمه گوگل]هنری در لیست سیاه در ایستگاه پلیس است

19. "Work up a black list for the government, then its fair, " one commenter writing under the name Xiaosi Dake said on the microbbloging site Sina Weibo.
[ترجمه ترگمان]یک منتقد به نام the Dake در سایت microbbloging، Sina Weibo، گفت: \" کار یک لیست سیاه برای دولت و سپس عادلانه بودن آن کار کنید \"
[ترجمه گوگل]یکی از مفسرین تحت نام Xiaosi Dake در سایت میکروبلاگینگ سینا Weibo گفت: 'یک لیست سیاه برای یک دولت، و سپس منصفانه آن، کار کنید '

20. Handle VIP, member, black list guest.
[ترجمه ترگمان]دسته افراد مهم، عضو، لیست سیاه لیست کنید
[ترجمه گوگل]دسته VIP، عضو، مهمان سیاه لیست

21. With leakage current little indication undertakes deciding for the standard, that down-lead that with black list the pen contacts is to electroanalysis of capacitor carrying.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نشتی کوچک جریان نشتی باید تصمیم بگیرد که استاندارد را تعیین کند، که پایین - منجر به لیست سیاه می شود که تماس های خودکار با electroanalysis کردن خازن در حال حمل است
[ترجمه گوگل]با نشانه های نشتی فعلی، تصمیم گیری برای استاندارد انجام می شود، که پایین تر از آن است که با لیست سیاه قلم تماس گرفته شده است به الکتروآنالیز انتقال خازن

During his rule many dissidents were blacklisted.

در دوران حکومت او نام بسیاری از مخالفین در فهرست سیاه وارد شد.


پیشنهاد کاربران

لیست سیاه

کسی رو تو لیست سیاه گذاشتن


کلمات دیگر: