احساسات نمایی، (تمایل به احساساتی شدن مکرر یا به آسانی) زود انگیزی، زود انگیختگی، شور و هیجان، احساسات گرایی، عاطفه گرایی، احساساتی بودن
emotionalism
احساسات نمایی، (تمایل به احساساتی شدن مکرر یا به آسانی) زود انگیزی، زود انگیختگی، شور و هیجان، احساسات گرایی، عاطفه گرایی، احساساتی بودن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the quality or character of being excessively emotional.
• مشابه: sentimentality
• مشابه: sentimentality
• (2) تعریف: the tendency to appeal to the emotions excessively or dishonestly.
• tendency to express one's feelings in an overly dramatic manner, effusiveness, sentimentalism
جملات نمونه
1. the emotionalism of adolescent girls
شور و هیجان دختران نوباوه
2. the emotionalism of some romantic writers
احساسات گرایی برخی نویسندگان رومانتیک
3. the mother-in-law's emotionalism was artificial and at times ludicrous
احساسات نمایی مادر شوهر مصنوعی و گاهی مضحک بود.
4. She employed a relentless, deliberate, upward emotionalism that would have left Norman Vincent Peale feeling mild depression.
[ترجمه ترگمان]She بیرحمانه، آگاهانه و رو به رو را به کار گرفت که نورمن وینسنت Peale را ترک کرده بود و احساس افسردگی ملایمی داشت
[ترجمه گوگل]او عصبانیت بی قاعده، عمدی، صعودی و صعب العبور ای را که موجب افسردگی خفیف نورمان وینسنت پیل شد، به کار برد
[ترجمه گوگل]او عصبانیت بی قاعده، عمدی، صعودی و صعب العبور ای را که موجب افسردگی خفیف نورمان وینسنت پیل شد، به کار برد
5. Emotionalism muddied the discussion.
[ترجمه ترگمان]بحث را زیر و رو کرده بود
[ترجمه گوگل]احساسی بودن این بحث را مختل کرد
[ترجمه گوگل]احساسی بودن این بحث را مختل کرد
6. Juries make decisions in criminal cases based on emotionalism.
[ترجمه ترگمان]Juries در پرونده های جنایی براساس احساسات گرایی تصمیم گیری می کنند
[ترجمه گوگل]جورجیا تصمیم گیری در مورد پرونده های جنایی بر اساس احساسی است
[ترجمه گوگل]جورجیا تصمیم گیری در مورد پرونده های جنایی بر اساس احساسی است
7. Words, verbalization, thoughts, thinking, and emotionalism are completely automatic.
[ترجمه ترگمان]کلمات، verbalization، افکار، تفکر، و emotionalism کاملا اتوماتیک هستند
[ترجمه گوگل]واژه ها، واژگان، افکار، تفکر و عقل گرایی به طور کامل اتوماتیک هستند
[ترجمه گوگل]واژه ها، واژگان، افکار، تفکر و عقل گرایی به طور کامل اتوماتیک هستند
8. Emotionalism muddied the meeting.
[ترجمه ترگمان]جلسه را خراب کرده بود
[ترجمه گوگل]هیجان انگیز جلسه را مختل کرد
[ترجمه گوگل]هیجان انگیز جلسه را مختل کرد
9. Her novels are an odd synthesis of English reserve and Welsh emotionalism.
[ترجمه ترگمان]رمان او ترکیبی عجیب از reserve انگلیسی و emotionalism ولز است
[ترجمه گوگل]رمان های او یک ترکیب متفاوتی از ذخایر انگلیسی و عاطفی بودن ویلز هستند
[ترجمه گوگل]رمان های او یک ترکیب متفاوتی از ذخایر انگلیسی و عاطفی بودن ویلز هستند
10. Do you suppose he has to accuse us of aggression and pull out all stops on cheap emotionalism?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی او ما را متهم به پرخاشگری می کند و با احساساتی ارزان تمام stops؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فکر می کنید او مجبور است ما را به تجاوز متهم کند و تمام متوقف ها را بر عقل گرایی ارزان بکشاند؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فکر می کنید او مجبور است ما را به تجاوز متهم کند و تمام متوقف ها را بر عقل گرایی ارزان بکشاند؟
11. Like the ring of the bell there is an authentic note which differentiates these sentiments from emotionalism or sentimentality.
[ترجمه ترگمان]مانند حلقه زنگ، یک یادداشت معتبر وجود دارد که این احساسات را از احساسات گرایی یا احساسات متمایز می کند
[ترجمه گوگل]مانند حلقه زنگ، یک یادداشت معتبر وجود دارد که این احساسات را از احساس عاطفی یا احساساتی متمایز می کند
[ترجمه گوگل]مانند حلقه زنگ، یک یادداشت معتبر وجود دارد که این احساسات را از احساس عاطفی یا احساساتی متمایز می کند
12. They assume that any such challenge could only come from people corrupted by soapy emotionalism with a deep hostility to science.
[ترجمه ترگمان]آن ها فرض می کنند که هر گونه چالش می تواند تنها ناشی از احساسات ناشی از احساسات گرایی و احساسات عمیق نسبت به علم باشد
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که چنین چالش هایی فقط می توانند از طرف افرادی که به دلیل عاطفی صمیمی و با خصومت عمیق به علم فاسد شده اند، بیفتند
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که چنین چالش هایی فقط می توانند از طرف افرادی که به دلیل عاطفی صمیمی و با خصومت عمیق به علم فاسد شده اند، بیفتند
13. Her novel is an odd synthesis of english reserve and welsh emotionalism.
[ترجمه ترگمان]رمان او ترکیبی عجیب از reserve انگلیسی و emotionalism welsh است
[ترجمه گوگل]رمان او یک سنتز عجیب و غریب از ذخایر انگلیسی و عاطفی بودن ویلز است
[ترجمه گوگل]رمان او یک سنتز عجیب و غریب از ذخایر انگلیسی و عاطفی بودن ویلز است
The mother-in-law's emotionalism was artificial and at times ludicrous.
احساساتنمایی مادرشوهر مصنوعی و گاهی مضحک بود.
the emotionalism of adolescent girls
شور و هیجان دختران نوباوه
the emotionalism of some romantic writers
احساساتگرایی برخی نویسندگان رمانتیک
پیشنهاد کاربران
احساساتی بودن
کلمات دیگر: