کلمه جو
صفحه اصلی

sexist

انگلیسی به فارسی

جنسیت


انگلیسی به انگلیسی

• one who holds stereotypical beliefs about gender roles; one who discriminates based on gender (especially against women)
promoting stereotypical beliefs about gender roles; promoting gender-based discrimination (especially against women)
something that is sexist involves sexism.
a sexist is a person, usually a man, who has sexist attitudes.

جملات نمونه

1. She was offended at [ by ] his sexist remarks.
[ترجمه ترگمان]او از این حرف تبعیض جنسیتی خود رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه گوگل]او در [توسط] اظهارات جنسیتی وی مجرم شد

2. Some people think that 'fireman' is a sexist term, and prefer the politically correct term 'firefighter'.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم فکر می کنند که آتش نشان یک اصطلاح تبعیض جنسیتی است و این آتش نشان را به لحاظ سیاسی ترجیح می دهد
[ترجمه گوگل]بعضی افراد فکر می کنند که 'آتش نشان' یک اصطلاح جنسیتی است و اصطلاح سیاسی 'آتش نشان' را ترجیح می دهد

3. Old-fashioned sexist attitudes are still common.
[ترجمه ترگمان]رفتار تبعیض جنسیتی قدیمی هنوز رایج است
[ترجمه گوگل]نگرش های جنسی سنتی هنوز هم رایج هستند

4. My father was a complete sexist. He thought a woman's place was in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]پدر من تبعیض جنسیتی محسوب می شد فکر می کرد جای یک زن در آشپزخانه است
[ترجمه گوگل]پدرم یک جنسیت کامل بود او تصور می کرد که یک زن در آشپزخانه قرار دارد

5. Sexist language is all of a piece with the way some men treat women.
[ترجمه ترگمان]زبان Sexist بخشی از روشی است که برخی مردان با آن زنان را درمان می کنند
[ترجمه گوگل]زبان سکسی همه چیز را با نحوه برخورد برخی از مردان با زنان دارد

6. She was so angry at his sexist remarks that she called him a male chauvinist pig.
[ترجمه ترگمان]از جمله تبعیض جنسیتی او چنان خشمگین شده بود که او را یک خوک نر chauvinist می نامیدند
[ترجمه گوگل]او در سخنان جنسیتی اش چنان عصبانی بود که او را یک خوک شووینیست مردانه نامید

7. Sexist language is insulting to women.
[ترجمه Amin] زبان تبعیض جنسیتی در حال توهین به زنان است
[ترجمه ترگمان]زبان Sexist به زنان توهین شده است
[ترجمه گوگل]زبان جنسیتی برای زنان توهین آمیز است

8. He told some really offensive sexist jokes.
[ترجمه سارا صالحی] او چند جوک جنسیتی واقعاً عصبانی کننده تعریف کرد
[ترجمه ترگمان] اون به یه سری جوک ضد تبعیض جنسیتی گفته بود
[ترجمه گوگل]او به برخی از جوک های جنسیتی خشمگین گفت

9. It is sexist to say that women are less intelligent than men.
[ترجمه ترگمان]این دیگر تبعیض جنسیتی است که بگوییم زنان باهوش تر از مردان هستند
[ترجمه گوگل]جنس مخالف می گوید که زنان کمتر از مردان هوشمند هستند

10. His sexist attitude infuriates me.
[ترجمه ترگمان]رفتار sexist او مرا دیوانه می کند
[ترجمه گوگل]نگرش جنسیت او منفی است

11. Sexist behavior may occur among students, among faculty members, or between a faculty member and a student.
[ترجمه ترگمان]رفتار Sexist ممکن است در میان دانشجویان، بین اعضای هیات علمی، و یا بین یک عضو هیات علمی و یک دانش آموز رخ دهد
[ترجمه گوگل]رفتار جنسیتی ممکن است در بین دانش آموزان، اعضای هیات علمی یا بین اعضای هیات علمی و دانشجویان رخ دهد

12. As feminists resist sexist language, so many speakers have resisted the alternative.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که feminists در برابر زبان سکس گرایی مقاومت می کنند، بسیاری از سخنرانان مقاومت کردند
[ترجمه گوگل]همانطور که فمینیستها در برابر زبان سکسی مقاومت می کنند، بسیاری از سخنرانان از این گزینه مقاومت کرده اند

13. She refused to rise to his sexist remarks.
[ترجمه ترگمان]او از مطرح کردن سخنان جنسیتی خود امتناع کرد
[ترجمه گوگل]او مخالفت خود را با اظهارات جنسیتی خود نپذیرفت

14. She was trapped with a sexist employer who exploited a sexist legal system.
[ترجمه ترگمان]او با یک کارفرمای sexist گیر افتاده بود که از یک سیستم قانونی تبعیض جنسیتی استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او با یک کارفرمای جنسی مشکوک شد که از یک سیستم قانونی جنسیتی سوءاستفاده کرد

15. The club deny they're being sexist, but regret the political implications.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه عدم تبعیض جنسیتی را انکار می کند، اما از پیامدهای سیاسی آن پشیمان است
[ترجمه گوگل]این باشگاه انکار می کند که آنها جنسیت هستند، اما از پیامدهای سیاسی پشیمان شده اند

پیشنهاد کاربران

تبعیض گرایانه

Sexism=تبعیض جنسی یا جنس پرستی ( بطورعامیانه ) sexist=جنس پرست بطور ( عامیانه )

فردی که اعمال جنس پرستانه ای انجام میدهد یا فردی که باعث انجام تبعیضات جنسی میشود

نگاه جنسیت گرایانه

تبعیض جنسیتی ، که معمولا در مورد زنان اعمال می شود

Noun - countable :
فرد معتقد به تبعیض جنسی

Adjective :
مورد تبعیض جنسیتی واقع شده
دارنده ی نگاه تبعیض جنسیتی
معتقد به تبعیض جنسی
Bigoted

تبعیض جنسی

برتری سنجی جنسی

جنسیت زده، جنسیت گرایانه، تبعیض گرایانه

پیش داوری، رفتار کلیشه ای، یا تبعیض، به طور معمول علیه زنان که براساس جنسیت روی می دهد



کلمات دیگر: