کلمه جو
صفحه اصلی

get off on the wrong foot

انگلیسی به انگلیسی

• make a poor start, begin poorly or unsuccessfully

پیشنهاد کاربران

حرکت اشتباه کردن

کار اشتباهی انجام دادن


قدم اول را اشتباه برداشتن ( در یک ارتباط )

بد شروع کردن

شروع بدی داشتن

Make a bad start to a project or relationship

تجربه بد در شروع رابطه یا شروع بد رابطه بین دونفر

make a good ( or bad ) start at something

دسته گل به آب دادن ، اشتباه کردن

سوتی دادن

خشت اول را کج نهادن/چیدن/گذاشتن

شروع بدی داشتن ( در یک رابطه یا فعالیت )

خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج
شروع بدی داشتن . . .


کلمات دیگر: